کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحاشی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحاشی
/tahāši/
معنی
۱. منکر شدن.
۲. دوری کردن؛ پرهیز کردن؛ از چیزی دوری گزیدن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اجتناب، احتراز، استنکاف، امتناعورزی، امتناع، انکار، پرهیز، خودداری، دوری
۲. امتناع ورزیدن، پرهیز کردن، دوری کردن، امتناع کردن، دوری جستن، خودداری کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحاشی
واژگان مترادف و متضاد
۱. اجتناب، احتراز، استنکاف، امتناعورزی، امتناع، انکار، پرهیز، خودداری، دوری ۲. امتناع ورزیدن، پرهیز کردن، دوری کردن، امتناع کردن، دوری جستن، خودداری کردن
-
تحاشی
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) پرهیز کردن ، خودداری کردن .
-
تحاشی
لغتنامه دهخدا
تحاشی . [ ت َ ] (ع مص ) به یک سو شدن . (دهار) (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء). تنزه از چیزی . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || حاشا گفتن و ابا و امتناع و انکار و عدم قبول . (ناظم الاطباء). || کناره کردن از چیزی با...
-
تحاشی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tahāši ۱. منکر شدن.۲. دوری کردن؛ پرهیز کردن؛ از چیزی دوری گزیدن.
-
واژههای مشابه
-
تحاشی کردن
لغتنامه دهخدا
تحاشی کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) انکار کردن و قبول نکردن و نپذیرفتن و امتناع نمودن و به یک سو رفتن . کیبیدن . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
تیوای
لغتنامه دهخدا
تیوای . (اِ) تهورباشد و آن بی پروایی و بی تحاشی و بر کاری دویدن . (برهان ). تهور و بی پروایی . (انجمن آرا) (آنندراج ). بی پروایی و تهور و بی تحاشی گری در کاری . (ناظم الاطباء).
-
استنکاف
واژگان مترادف و متضاد
ابا، اجتناب، اعراض، امتناع، تحاشی، خودداری، سرپیچی، نکول
-
انکار
واژگان مترادف و متضاد
ابا، امتناع، تحاشی، تکذیب، تکذیب، جحد، حاشا، رد، نفی، نکول
-
امتناع
واژگان مترادف و متضاد
ابا، اجتناب، استنکاف، تحاشی، تحرز، تماشی، خودداری، رد، سرباززدن، سرپیچی
-
کیبیده
لغتنامه دهخدا
کیبیده . [ دَ / دِ ] (ن مف ) به یک سو رفته . کناره گرفته . || از جایی به جایی شده . || تحاشی کرده . || انحراف یافته . منحرف . || فریفته (به عشق ). (فرهنگ فارسی معین ).
-
خودداری
واژگان مترادف و متضاد
ابا، اجتناب، استنکاف، امتناع، امساک، پرهیز، تحاشی، جلوگیری، دریغ، سرپیچی، بردباری، خویشتنداری، شکیبایی، کف، مضایقه، ممانعت، نکول
-
اجتناب
واژگان مترادف و متضاد
احتراز، استنکاف، امتناع، امساک، پرهیز، تحاشی، تحرز، حذر، خودداری، دوری، کنارهگیری
-
احتراز
واژگان مترادف و متضاد
ابا، اجتناب، امساک، پرهیز، تحاشی، تحرز، تحفظ، حذر، حزم، خویشتنداری، دوری، کنارهجویی، گریز