کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تحادث پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تحادث
/tahādos/
معنی
با هم حدیث گفتن؛ با هم سخن گفتن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تحادث
فرهنگ فارسی معین
(تَ دُ) [ ع . ] (مص ل .) هم سخن شدن ، با هم سخن گفتن . ج . تحادثات .
-
تحادث
لغتنامه دهخدا
تحادث . [ ت َ دُ ] (ع مص ) با هم سخن گفتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با یکدیگر حدیث گفتن . (آنندراج ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). با یکدیگر حدیث کردن . (زوزنی ).
-
تحادث
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tahādos با هم حدیث گفتن؛ با هم سخن گفتن.
-
جستوجو در متن
-
متحادث
لغتنامه دهخدا
متحادث . [ م ُ ت َ دِ] (ع ص ) با هم سخن گوینده . (از آنندراج ). با یکدیگرسخن گوینده . (ناظم الاطباء). و رجوع به تحادث شود.
-
محادثة
لغتنامه دهخدا
محادثة. [ م ُ دَ ث َ ] (ع مص ) با هم سخن گفتن . (منتهی الارب ). با یکدیگر حدیث کردن . تحادث . (یادداشت مؤلف ). گفتگو و مکالمه . (ناظم الاطباء). با کس حدیث کردن . (تاج المصادر بیهقی ).حکایت و قصه و نقل و داستان آوردن . (ناظم الاطباء). || صیقل کردن شم...
-
طریح
لغتنامه دهخدا
طریح . [ طُ رَ ] (اِخ ) الثقفی ابن اسماعیل بن عُبیدبن اسیدبن علاج بن ابی سلمةبن عبدالعزی . مادر وی خزاعیة دختر عبداﷲبن سباع ابوالصلت ،شاعر مشهور عرب بوده است . در دولت بنی امیه نشو و نما یافت ، همه ٔ قریحه ٔ خویش را در مدح ولیدبن یزید بکار برد. وی مخ...