کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجویز دارو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
medication 1
تجویز دارو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] دستور به کار بردن دارو برای درمان متـ . مداوا
-
واژههای مشابه
-
تجویز کردن
واژگان مترادف و متضاد
اجازه دادن، جایز شمردن، روا داشتن، مناسب تشخیص دادن ≠ منع کردن
-
diet prescription
تجویز رژیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] تعیین نوع و مقدار و بافت و بسامد خوردن غذا برای یک فرد
-
تجویز کردن
لغتنامه دهخدا
تجویز کردن . [ ت َج ْ ک َ دَ ] (مص مرکب ) اندر کردن . || آزمایش کردن . || فتوی دادن و اذن دادن و روا گردانیدن و حکم کردن ورای دادن . (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
تجویز دوا
دیکشنری فارسی به عربی
دواء
-
تجویز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
صف
-
جستوجو در متن
-
مداوا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] ← تجویز دارو
-
dosage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوز، مقدار مصرف، مقدار تجویز شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو
-
dosages
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دوزها، مقدار مصرف، مقدار تجویز شده دارو، یک خوراک دارو، مقدار استعمال دارو
-
دارو
فرهنگ فارسی معین
[ په . ] (اِ.) 1 - آن چه پزشک برای درمان بیمار تجویز می کند. 2 - درمان .
-
medication
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دارو، تداوی، تجویز دوا
-
medications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
داروها، دارو، تداوی، تجویز دوا
-
دواء
دیکشنری عربی به فارسی
ترياق , پادزهر , ضد سم , پازهر , تداوي , تجويز دوا , دارو