کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجویر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجویر
لغتنامه دهخدا
تجویر. [ ت َج ْ ] (ع مص ) بیوکندن . (تاج المصادر بیهقی ). بیفکندن . (زوزنی ) (از اقرب الموارد) (ازقطر المحیط). انداختن کسی را به زدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به جور منسوب کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). نسبت دادن کسی را به...
-
جستوجو در متن
-
مجور
لغتنامه دهخدا
مجور. [ م ُ ج َوْ وِ ] (ع ص ) بر زمین افکننده کسی را. و رجوع به تجویر شود. || نسبت دهنده به جور. (آنندراج ) (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || کسی که بنایی را با زمین برابر می کند و کسی که منهدم می کند و می اندازد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموار...