کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجنیز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجنیز
لغتنامه دهخدا
تجنیز. [ ت َ ] (ع مص ) مرده را بر تخت نهادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد). || نماز گزاردن کاهن مرده را. (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
مجنز
لغتنامه دهخدا
مجنز. [ م ُ ج َن ْ ن ِ ] (ع ص ) مرده را بر تخت نهنده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). کسی که می نهد مرده را در تابوت . (ناظم الاطباء). و رجوع به تجنیز شود.