کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجنب کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجنب کردن
لغتنامه دهخدا
تجنب کردن . [ ت َ ج َن ْ ن ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پرهیز کردن . پرهیزیدن : از این خیال محال تجنب کن . (گلستان ). و رجوع به تجنب نمودن شود.
-
جستوجو در متن
-
دوری کردن از
دیکشنری فارسی به عربی
تجنب
-
الغاء کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تجنب
-
اجتناب کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تجنب , ترخيص
-
احتراز کردن
دیکشنری فارسی به عربی
امتنع عنه , تجنب
-
موقوف کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اقمع , اوقف , تجنب , حوض السفن
-
نبوت
لغتنامه دهخدا
نبوت . [ ن َب ْ وَ ] (ع مص ) نبوة. نفرت کردن . تجنب . دوری و اعراض کردن : اگر نبوتی و نفرتی بینم جهد کنم تا آن را دریابم . (کلیله و دمنه ). رجوع به نَبْوة و نَبْو شود. || بازماندن شمشیر از کار. نبوة. رجوع به نَبْوة شود.
-
دوری جستن
لغتنامه دهخدا
دوری جستن . [ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) دوری کردن . دوری گزیدن . دوری خواستن . اجتناب ورزیدن . اجتناب . احتراز. تحرز. تجنب . (یادداشت مؤلف ). استبعاد. (تاج المصادر بیهقی ).
-
توقی
لغتنامه دهخدا
توقی .[ ت َ وَق ْ قی ] (ع مص ) (از «وق ی ») حذر کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (دهار). پرهیز کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حذر کردن و ترسیدن . (از اقرب الموارد). خود را نگاه داشتن از چیزی . (آنندراج ). نگهبانی . (غیاث اللغات ...
-
دوری کردن
لغتنامه دهخدا
دوری کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوری نمودن . حذر کردن و نفرت نمودن . (ناظم الاطباء). اجتناب ورزیدن . دوری گزیدن . اجتناب . تجنب . مجانبت . (یادداشت مؤلف ) : کسی کز خدمتت دوری کند هیچ بر او دشمن شود گردون گردا. عسجدی .زبان گر به گرمی صبوری کندز دور...
-
اجتناب
لغتنامه دهخدا
اجتناب . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) احتراز. پرهیز. پرهیز کردن . پرهیزیدن . دور شدن . (منتهی الارب ). دوری جستن . تجنب . تجانب . دوری . کناره کردن . گریختن از : مانا جناب بستی با منعمان دهرزین روی باشد از همگان اجتناب تو. مسعودسعد.حامد او تقوی و زهد در دنیا و...
-
پرهیز کردن
لغتنامه دهخدا
پرهیز کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) دوری کردن . خودداری کردن . حذر کردن . حِذر. حِذار. محاذره . احتراز. تحرز.اجتناب کردن . مجتنب بودن . مجانبت . تجنیب . تجنب . تحفظ. اِلاحة. امساک . استتار. تطرّس . (منتهی الارب ). نَستﱡر. اکتلاء. احتماء. تحمی . تح...
-
دوری گزیدن
لغتنامه دهخدا
دوری گزیدن . [ گ ُ دَ ] (مص مرکب ) طمس . تغرب . طلب . (منتهی الارب ). دوری کردن . دوری نمودن . جدایی خواستن . دوری جستن . اجتناب ورزیدن . تجنب . مجانبت . (از یادداشت مؤلف ): معاقرة؛ دوری گزیدن از همدیگر. (منتهی الارب ) : چو دوری گزیند ز کردار زشت بی...
-
تحرز
لغتنامه دهخدا
تحرز. [ ت َ ح َرْ رُ ] (ع مص ) خویشتن را نگاه داشتن . (دهار). تحرز از چیزی ؛ پرهیز کردن و خویشتن را نگاه داشتن از آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). توقی . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). احتراز و پرهیز. (فرهنگ نظام ) : آن دیگ...