کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجمع مادۀ خشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
dry matter accumulation
تجمع مادۀ خشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] مجموع رشد گیاه اعم از رشد قدیم و جدید در طی یک دورۀ زمانی مشخص
-
واژههای مشابه
-
assembly station
محل تجمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] محلی بر روی عرشه یا هر جای دیگر کشتی مانند غذاخوری که مسافران و خدمه در مواقع اضطراری و ضروری مطابق با فهرست فراخوانی در آن جمع میشوند
-
accumulation centre
مرکز تجمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] منطقهای که خاستگاه یک گونه تلقی نمیشود، ولی تنوع آن گونۀ خاص در آنجا زیاد است
-
assembly area
منطقۀ تجمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقۀ استقرار یگان پیش از آغاز عملیات، برای تدارک مقدمات لازم
-
تجمع کنندگان
فرهنگ واژههای سره
گردآمدگان
-
association 2
تجمع 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تلفیق مولکولهای یک ماده با یکدیگر یا با مواد دیگر برای شکلدهی گونههای شیمیاییای که با نیروهایی ضعیفتر از پیوندهای شیمیایی گرد هم آمدهاند
-
meeting
تجمع 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] جمع شدن موقت گروهی از مردم که در طی چند ساعت به بحث و تبادلنظر و تصمیمگیری دربارۀ مسائل خاصی که ممکن است اجتماعی یا سیاسی باشد، میپردازند؛ این واژه در زبان فارسی بیشتر بار سیاسی به خود گرفته است و به آن دسته از اجتماعات سیاسی گفته میشود ...
-
pre-association
پیشتجمع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] مرحلهای در مسیر واکنش برخی واکنشهای چندمرحلهای که در آن هستار مولکولـی C در جفتهمتافتهای رویارو (encounter pair or encounter complex) با A و نیز B ای که از A شکل میگیرد، حضور دارند
-
تجمع کردن
لغتنامه دهخدا
تجمع کردن . [ ت َ ج َم ْم ُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) گردآمدن . رجوع به تجمع شود.
-
مرکز تجمع
دیکشنری فارسی به عربی
خلية النحل
-
tactical assembly area
منطقۀ تجمع راهکنشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] منطقهای عموماً خارج از تیررس توپخانۀ سبک دشمن که در آنجا واحدها اقدامات مربوط به آمادهسازی نهایی را انجام میدهند و پیش از حرکت استراحت میکنند
-
جستوجو در متن
-
crop growth rate, CGR
سرعت رشد محصول
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] میزان تجمع مادۀ خشک در واحد زمان در واحد سطح زمین