کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجزیه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
forest function analysis
تجزیهوتحلیل کارکرد جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] بررسی کمّی و کیفیِ تمامی تولیدات و خدمات یک جنگل
-
ion-microprobe analysis
تجزیۀ یونریزکاوندی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] روشی برای تعیین ترکیبدرصد سطح جامدات که در آن نمونه با یک باریکۀ نازک (حدود 2 میکرومتر قطر) از یونهای پرانرژی بمباران میشود و یونهای کندهشده و پرتابشده از سطح با طیفسنجی جِرمی شناسایی میشوند
-
analytical distillation
تقطیر تجزیهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] تفکیک مایع حاوی اجزای فرّار برای شناسایی اجزای آن ازطریق تبخیر در خلأ یا گرمادهی یا چگالش تدریجی بخارهای حاصل
-
bioanalytical sensor
حسگر زیتجزیهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی پزشکی] زیحسگری که گیرندۀ زیستشیمیایی آن از مواد زیستی نظیر زیمایهها و ریزاندامگانها تشکیل شده است
-
unique factorization domain, UFD
دامنۀ تجزیۀ یکتا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] دامنۀ صحیحی که در آن هر عضو ناصفر و نایکه نمایش یکتایی بهصورت حاصلضرب تعدادی متناهی عضو تحویلناپذیر، قطعنظر از ترتیب عوامل ضرب، داشته باشد
-
به یون تجزیه کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اين
-
با تجزیه ازمایش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
حلل
-
تجزیه و تحلیل
فرهنگ گنجواژه
واکافت.
-
جستوجو در متن
-
parse
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه، تجزیه کردن، جمله را تجزیه کردن، تجزیه شدن
-
dialyze
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیالیز، تجزیه کردن، تجزیه شدن
-
dialyzes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیالیز ها، تجزیه کردن، تجزیه شدن
-
dialyzed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دیالیز شده، تجزیه کردن، تجزیه شدن
-
decompose
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه، تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن
-
hydrolyzing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیدرولیز کردن، تجزیه شدن، بوسیله آب تجزیه شدن
-
decomposing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجزیه، تجزیه کردن، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن