کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجالد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تجالد
/tajālod/
معنی
شمشیر زدن.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجالد
فرهنگ فارسی معین
(تَ لُ) [ ع . ] (مص ل .) جنگ کردن .
-
تجالد
لغتنامه دهخدا
تجالد. [ ت َ ل ُ ] (ع مص ) بیکدیگر شمشیر زدن . (دهار). بشمشیر زدن بعض ایشان مر بعض را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). با یکدیگر شمشیر زدن . (آنندراج ).
-
تجالد
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tajālod شمشیر زدن.
-
جستوجو در متن
-
تضارب
لغتنامه دهخدا
تضارب . [ ت َ رُ ] (ع مص ) با یکدیگر شمشیر زدن از نیرومندی . تجالد. (زوزنی ). با هم خصومت نمودن و جنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تجالد و زدن بعضی بعض دیگر را. (از اقرب الموارد).
-
متجالد
لغتنامه دهخدا
متجالد. [ م ُ ت َ ل ِ ] (ع ص ) به شمشیر زننده بعض مر بعض را. (آنندراج ). مشغول به جنگ و جدال و مر یکدیگر را شمشیر زننده . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تجالد شود.
-
باهم
لغتنامه دهخدا
باهم . [ هََ ] (ق مرکب ) همراه . معاً. به معیت . به اتفاق . به اتحاد. با یکدیگر. (ناظم الاطباء). بهم . متفقاً. متحداً. جفت . یکجا : خوبان چو بهم گرمی بازار فروشندباهم بنشینند و خریدار فروشند. عرفی .الفة؛ باهم آمیختن . ممزوج ؛ باهم آمیخته . لم ؛ باهم ...