کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجافیف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تجافیف
/tajāfif/
معنی
= تجفاف
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجافیف
لغتنامه دهخدا
تجافیف . [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تِجفاف . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). برگستوان و خفتان ها. (از آنندراج ): چهل مربط فیل در محاذات مجلس او بداشتندبا تجافیف مُشهر. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 ص 333).
-
تجافیف
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمعِ تِجفاف و تجافف] [قدیمی] tajāfif = تجفاف
-
جستوجو در متن
-
تجفاف
لغتنامه دهخدا
تجفاف . [ ت ِ ] (ع اِ) ج ، تجافیف ؛ برگستوان . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از اقرب الموارد) (مهذب الاسماء) (آنندراج ). خفتان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). جوالیقی آرد: تجفاف فارسی معرب و اصل آن به فارسی «تن باه » یعنی حارس بدن ا...
-
مسور
لغتنامه دهخدا
مسور. [ م ُ س َوْ وَ ] (ع ص ) نعت مفعولی از تسویر. زینت کرده شده با دست برنجن . (ناظم الاطباء). یاره بر دست نهاده . (منتهی الارب ). دستبند داشته شده . دارای دستبند : چهل مربط در محاذات مجلس او بداشتند با تجافیف مشهر و غواشی مسور و به اسلحه ٔ نفیس مصو...