کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تجارب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تجارب
/tajāro(e)b/
معنی
= تجربه
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
آزمایشها، آزمونها، تجربهها، آموختهها
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تجارب
واژگان مترادف و متضاد
آزمایشها، آزمونها، تجربهها، آموختهها
-
تجارب
فرهنگ فارسی معین
(تَ رِ) [ ع . ] (اِ.) جِ تجربه ؛ آزمایش ها، آزمون ها.
-
تجارب
لغتنامه دهخدا
تجارب . [ ت َ رِ ] (ع اِ) ج ِ تَجرِبَه . (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (ازناظم الاطباء). تجارب جمع تجربه که اغلب بضم راء تلفظ میشود، بکسر آن است و این اشتباه شاید از نزدیکی وزن این کلمه بوزن مصدر تفاعل رخ داده باشد. (نشریه ٔ دانشکده ادبیات تبریز سا...
-
تجارب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: تجارِب، جمعِ تجرِبَة] tajāro(e)b = تجربه
-
واژههای مشابه
-
experience inventory
سیاهۀ تجارب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] پرسشنامهای که جنبههای گوناگون پذیرا بودن فرد را در برابر تجربههای جدید میسنجد
-
جستوجو در متن
-
redistricts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجارب
-
traditorship
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجارب
-
inurements
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجارب
-
domestications
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجارب
-
visualities
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجارب
-
incarnalized
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجارب
-
emptores
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجارب
-
incarnalizing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تجارب