کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تج
لغتنامه دهخدا
تج . [ ت َ ] (اِ) به هندی ، دارچینی راگویند. (از مهذب الاسماء). تج بهندی دارچینی است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). تج دارچینی است . (فیروزاللغات ).
-
تج
لغتنامه دهخدا
تج . [ ت ِ ] (اِخ ) ده کوچکی از دهستان انگهران بخش کهنوج شهرستان جیرفت است که در صد و پنجاه وپنج هزارگزی جنوب کهنوج و شش هزارگزی باختر راه مالرو مارز-انگهران قرار دارد. کوهستانی و گرمسیر است و4 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).
-
واژههای مشابه
-
گرگ تج
لغتنامه دهخدا
گرگ تج . [ گ ُ ت َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان هزار جریب ، بخش چهاردانگه ٔ شهرستان ساری ، واقع در 40000گزی شمال خاوری کیاسر. هوای آن معتدل و دارای 100 تن سکنه است . آب آنجا از چشمه سار تأمین میشود. محصول آن غلات ، عسل ، لبنیات ، ارزن و شغل اهالی زراع...
-
تج ونج
واژهنامه آزاد
تکرار یک موضوع، انتقال موضوع به سایر افراد، کش دادن
-
جستوجو در متن
-
تیج
لغتنامه دهخدا
تیج . (اِ) نخ ابریشم . (برهان ) (انجمن آرا) (فرهنگ جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ) (آنندراج ). ابریشم خام . (ناظم الاطباء). || پنبه ای که آن را بدست از هم بگشایند و بعضی گویند پنبه ریزهائی است که در وقت حلاجی کردن بر سر و ریش استاد حلاجی می چسبد. (برهان ) ...
-
تجا
لغتنامه دهخدا
تجا. [ ت َ ] (ص ) تند و تیز. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). برنده . (ناظم الاطباء). تجا و تجار و تجاره هر سه لغت بالفتح ؛ تندوتیز. (فرهنگ رشیدی ). در طبری ؛ تج (تند و تیز). «نصاب طبری » مازندرانی کنونی تیج همریشه ٔ تیز «واژنامه 199» گیلکی تیج . (حا...
-
تیز
لغتنامه دهخدا
تیز. (ص ) معروف است که نقیض کند باشد. (برهان ) (از انجمن آرا). مقابل کند. (آنندراج ). بران و قاطع و حاد و برنده . (از ناظم الاطباء). بران . برنده . تند. قاطع.سخت برنده . مقابل کند. (از یادداشت بخط مرحوم دهخدا). پارسی باستان «تیگرا خئودا» (دارنده ٔ خو...