کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تثاؤن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تثاؤن
لغتنامه دهخدا
تثاؤن . [ ت َ ءُ ] (ع مص ) تثاون و تتأن . (قطر المحیط). تتاون . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع به تتأن و تثاون شود. || آمدن شکار را از چپ و راست . (از قطر المحیط) (آنندراج ). رجوع به تثاون و تتأن شود.
-
واژههای مشابه
-
تثاون
لغتنامه دهخدا
تثاون . [ ت َ وُ ] (ع مص ) حیله کردن و فریب نمودن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حیله وخدعه . (قطر المحیط) . تثاؤن . رجوع به تتاون شود.
-
جستوجو در متن
-
متثاون
لغتنامه دهخدا
متثاون . [ م ُ ت َ وِ ] (ع ص ) حیله و فریب کننده . (آنندراج ) (از منتهی الارب ). حیله باز. (ناظم الاطباء). || در دام آورنده شکار و حیوان وحشی را و آینده شکار را گاه از چپ و گاه از راست . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ). و رجوع به تثاون شود.