کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تتمیم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تتمیم
/tatmim/
معنی
۱. تمام کردن؛ بهپایان رسانیدن.
۲. کامل کردن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
به انتها رساندن، تکمیل کردن، تمام کردن، کامل کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تتمیم
واژگان مترادف و متضاد
به انتها رساندن، تکمیل کردن، تمام کردن، کامل کردن
-
تتمیم
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) به پایان رساندن ، تمام کردن .
-
تتمیم
لغتنامه دهخدا
تتمیم . [ ت َ ] (ع مص ) تتمه . تمام کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تمام کردن چیزی را و استمرار نمودن بر وی . تمّه ُ و علیه تتمیاً و تتمّة. || دادن قوم را حصه ٔ تیر قمار خود. || هلاک کردن چیزی را. || تمیمه (تعویذ) کردن...
-
تتمیم
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tatmim ۱. تمام کردن؛ بهپایان رسانیدن.۲. کامل کردن.
-
واژههای همآوا
-
تطمیم
لغتنامه دهخدا
تطمیم . [ ت َ ] (ع مص ) فرود آمدن مرغ بر شاخ درخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
اکمال
واژگان مترادف و متضاد
اتمام، تتمیم، تکمیل، رسایی
-
اتمام
واژگان مترادف و متضاد
۱. تتمیم، تکمیل ۲. اختتام، پایان، ختم ≠ آغاز
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) عبدالنبی بن محمدتقی . از عالمان جلیل و از معاصران سیدمهدی بحرالعلوم و مؤلف کتاب تتمیم امل الاَّمل است . (الذریعه ج 3) (ریحانة الادب ج 3 ص 295).
-
تتمة
لغتنامه دهخدا
تتمة. [ ت َ ت ِم ْ م َ ] (ع اِ) تمام . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تمامی چیز. (ناظم الاطباء). بقیه و آخر هر چیز. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). ضمیمه و ذیل . (ناظم الاطباء). التتمة؛ مایتم ُ به الشی ٔ. (المنجد) : تتمه ٔ حال ایشان در موضع خویش گفته شود....
-
تارمتاز
لغتنامه دهخدا
تارمتاز. [ ] (اِخ ) از امرای بزرگ ترک ،معاصر غازان خان : غازان خواست که تتمیم اساس عدلی راکه ممهد فرموده و ارشاد طریقه ٔ اسلام که مدت سلطنت خود را مصروف آن ساخته بود آیندگان را نصیحتی و تذکیری واجب دارد... و امرای عظام ... و تارمتاز... و شهرت یافتگان...
-
قزوینی
لغتنامه دهخدا
قزوینی . [ ق َزْ ] (اِخ ) ابراهیم بن امیر محمد معصوم . یکی از بزرگان علمای امامیه ٔ اواسط قرن دوازدهم هجری و از شاگردان آقاجمال خوانساری و مجلسی ثانی و شیخ جعفر قاضی و پدر خود امیر محمد معصوم بوده و از آنان اجازه ٔ روایت داشته است . از تألیفات اوست ...
-
ناصرحسین
لغتنامه دهخدا
ناصرحسین . [ ص ِ ح ُ س َ ] (اِخ ) (سید...) ابن حامدحسین موسوی ، ملقب به شمس العلماء. از علمای امامیه ٔ هندوستان است . او راست : 1- اثبات ردالشمس . 2- تتمیم عتبات الانوار. 3- دیون الخطیب . 4- دیوان شعر. 5- المواعظ. 6- نغمات الازهار. وی به سال 1284 هَ ...
-
اصفهانی
لغتنامه دهخدا
اصفهانی . [ اِ ف َ ] (اِخ ) (سید) جعفربن حسین بن قاسم بن محب اﷲبن قاسم بن مهدی موسوی . (1090 - 1158 هَ . ق .). در اصفهان متولد شد و در گلپایگان میزیست . از مذهب شیعه پیروی می کرد و از عالمان دین بود. او راست : تتمیم الافصاح فی ترتیب الایضاح ، تألیف ...