کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تتمتا پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تتمتا
لغتنامه دهخدا
تتمتا. [ ت َ م َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند خرس را گویند و آن جانوری باشد صحرایی که آن را گرفته دست آموز کنند. (برهان ).
-
جستوجو در متن
-
تتما
لغتنامه دهخدا
تتما. [ ت َ ] (اِ) بلغت زند و پازند خرس و دب . (ناظم الاطباء). ظاهراً مصحف تتمتا. رجوع به تتمتا شود.
-
دست آموز
لغتنامه دهخدا
دست آموز. [ دَ ](ن مف مرکب ) دست آموخته . آموخته . پرورش یافته به دست .(غیاث ). به دست آموخته شده و رام و مطیع و مأنوس ومنقاد و فرمان بردار. (ناظم الاطباء). مدرب . (زمخشری ). رام و مطیع : بقال را در دکان از برای دفع موشان راسوئی بود دست آموز بازی گر...