کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تتری پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تتری
/tatri/
معنی
= سماق
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تتری
فرهنگ فارسی معین
(تُ یا تَ) (اِ.) سماق .
-
تتری
لغتنامه دهخدا
تتری . [ ت َ / ت ُ ] سماق بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 521). سماق باشدکه از آن آش پزند. (صحاح الفرس ). سماق . (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ) (دهار) (زمخشری ) (فرهنگ رشیدی ) (ناظم الاطباء) (الفاظالادویه ص 72). سماق باشد. (فرهنگ جهانگیری ). سماق را گوین...
-
تتری
لغتنامه دهخدا
تتری . [ ت َ ت َ ] (ع اِ) تتر. چاپار. (دزی ج 1 ص 141).
-
تتری
لغتنامه دهخدا
تتری . [ ت َ را ] (ع ص ، ق ) پیاپی . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). متواتر و متفرق و پریشان . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). و مذکور است در «وت ر». (منتهی الارب ). اصل آن «وتری » و معنی آن آمدن یکی پس دیگری است . (المنجد). یک یک پس یکدیگر. در اصل وتری بود...
-
تتری
لغتنامه دهخدا
تتری . [ ت َت َ ] (ص نسبی ، اِ) منسوب به تتر را گویند. (فرهنگ جهانگیری ). منسوب به تتر باشد که ولایت تتار است . (برهان ). منسوب به تتر که مخفف تاتار است و آن ملکی است از ترکستان که ساکنان آنجا در سابق کافر بودند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تتری منسوب...
-
تتری
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تتم› (زیستشناسی) [قدیمی] tatri = سماق
-
تتری
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به تتر) ‹تتاری› [قدیمی] tatari = تاتاری
-
واژههای مشابه
-
آهوی تتری
لغتنامه دهخدا
آهوی تتری . [ ی ِ ت َ ت َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) آهوی تاتار.
-
تتری با
لغتنامه دهخدا
تتری با. [ ت َ ] (اِ مرکب ) سماقیه . (دهار). آش سماق . رجوع به تتری شود.
-
جستوجو در متن
-
tetri
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تتري
-
battle of Tertry
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نبرد تتري
-
سماک
واژگان مترادف و متضاد
سماق، ترشابه، تتری
-
تتریک
لغتنامه دهخدا
تتریک . [ ت َ ] (اِ) به هندی سماق . (الفاظالادویه ). رجوع به تتری شود.