کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبهکار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبهکار
/tabahkār/
معنی
۱. گناهکار.
۲. مجرم.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
criminal, evildoer, hoodlum, roguish, sinful, thug, thuggish
-
جستوجوی دقیق
-
تبهکار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) ‹تباهکار› tabahkār ۱. گناهکار.۲. مجرم.
-
واژههای مشابه
-
تبهکار، تبهکار
واژگان مترادف و متضاد
بدکار، بزهکار، جنایتکار، طالح، فاسد، فاسق، گناهکار، مجرم، مخبط ≠ درستکار، صالح، نکوکردار
-
واژههای همآوا
-
تبه کار
لغتنامه دهخدا
تبه کار. [ ت َ ب َه ْ ] (ص مرکب ) گنه کار و ضایعکار. (ناظم الاطباء). تباه کار : تبه کار را چاره باید گزیدکه آسان ترین چاره آید پدید. (گرشاسبنامه ).رجوع به تباه کار شود.
-
جستوجو در متن
-
جانی
فرهنگ واژههای سره
تبهکار
-
جنایت
فرهنگ واژههای سره
تبهکار
-
جنایتکار
فرهنگ واژههای سره
تبهکار
-
خلاف کار
فرهنگ واژههای سره
تبهکار
-
villainist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبهکار
-
pathetist
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبهکار
-
طالح
واژهنامه آزاد
تبهکار
-
scout group
دیکشنری انگلیسی به فارسی
گروه تبهکار
-
جنایتکار
واژگان مترادف و متضاد
آدمکش، تبهکار، جانی، قاتل