کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبهلس پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبهلس
لغتنامه دهخدا
تبهلس . [ ت َ ب َ ل ُ ] (ع مص ) ناگاه رسیدن کسی از جایی بی هیچ چیز. (اقرب الموارد) (قطرالمحیط) (منتهی الارب ) (آنندراج ). ناگاه رفتن کسی ازجایی بدون آنکه با او چیزی باشد. (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
تبحلس
لغتنامه دهخدا
تبحلس . [ ت َ ب َ ل ُ ] (ع مص ) فراغت . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط): جاء یتبحلس ؛ ای فارغاً لا شی ٔ معه . (از اقرب الموارد) (قطر المحیط)؛ آمد در حالی که فارغ بود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
تبهلص
لغتنامه دهخدا
تبهلص . [ ت َ ب َ ل ُ ] (ع مص ) تبلهص . (قطر المحیط) (منتهی الارب ).خارج شدن مرد از لباس خود. (قطر المحیط). برآمدن مرد از جامه . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).