کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبلیص پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبلیص
لغتنامه دهخدا
تبلیص . [ ت َ ] (ع مص ) نگذاشتن چیزی نزد کسی از مال خود. (ازاقرب الموارد) (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || کم شیر شدن گوسپندان . (از قطر المحیط) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
مبلص
لغتنامه دهخدا
مبلص . [ م ُ ب َل ْ ل ِ ] (ع ص ) آنکه فراگیرد همه ٔ مال راو نگذارد چیزی . (از آنندراج ). رجوع به تبلیص شود.