کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبلیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبلیة
لغتنامه دهخدا
تبلیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) کهنه کردن و ببوسانیدن [ بپوسانیدن ]. (تاج المصادر بیهقی ). کهنه گردانیدن جامه . (اقرب الموارد) (قطر المحیط) (زوزنی ) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || اشتر بر سر گور بستن تا بمیرد. (تاج المصادر بیهقی ). بلیة قرار...
-
واژههای همآوا
-
تبلیط
لغتنامه دهخدا
تبلیط. [ ت َ ] (ع مص ) انگشت سبابه بر گوش کسی زدن تا درد بگیرد. (از اقرب الموارد) (ازقطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || خشت یا سنگ در سرای افکندن . (زوزنی ). بلاط گستردن خانه را. (از اقرب الموارد) (ازقطر المحیط) (منتهی ...
-
طبلیة
لغتنامه دهخدا
طبلیة. [ طَ لی ی َ ] (ع اِ) جامه ٔ یمنی یا مصری است مُوَشی که بر آن صورت طبل منقوش است . رجوع به طبل در این معنی شود.
-
جستوجو در متن
-
پوسانیدن
لغتنامه دهخدا
پوسانیدن . [ دَ ] (مص ) بپوسیدن داشتن . تبلیة. ابلاء. پوساندن . پوسیده کردن . بگردانیدن صورت چیزیست اعم از تر و خشک با گذرانیدن زمان بر او یا بعلاجی . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ): دیگر آنکه بیشتر خوردنیها می پوسانند پس میخورند، چون ترینه و چغندر آب و شلغما...