کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبع میانین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبع میانین
لغتنامه دهخدا
تبعمیانین . [ ت ُب ْ ب َ ع ِ ] (اِخ ) تبع اوسط. تبع الاوسط. رجوع به تبع اوسط و تبع حارث بن قیس ... شود.
-
واژههای مشابه
-
تَبِعَ
فرهنگ واژگان قرآن
پيروي کرد
-
تُبَّعٍ
فرهنگ واژگان قرآن
نام يکي از پادشاهان يمن
-
تبع اصغر
لغتنامه دهخدا
تبع اصغر. [ ت ُب ْ ب َ ع ِ اَ غ َ ] (اِخ ) تبع الاصغر. میرخواند آرد: تبع الاصغر حسان بن تبعالاوسط ، آخرین ِ تبابعه ٔ یمن است چه بعد از وی اختلال به احوال آن مملکت راه یافته هیچیک از ملوک آن ملک را تبع نگفتند... و بروایت ابوالفتح ناصرالدین محمد الخضیب...
-
تبع اقرن
لغتنامه دهخدا
تبع اقرن . [ ت ُب ْ ب َ ع ِاَ رَ ] (اِخ ) تبع الاقرن . رجوع به تبع الاقرن شود.
-
تبع الاصغر
لغتنامه دهخدا
تبع الاصغر. [ ت ُب ْ ب َ عُل ْ اَ غ َ ] (اِخ ) تبع اصغر. رجوع به تبع اصغر شود.
-
تبع الاقرن
لغتنامه دهخدا
تبع الاقرن . [ ت ُب ْ ب َعُل ْ اَ رَ ] (اِخ ) در تاریخ یعقوبی پس از شرح پادشاهی شمر چنین آمده : سپس تبع الاقرن بن شمربن عمید پادشاهی کرد و با هند جنگید و قصد جنگ با چین را داشت و 163 سال (!) پادشاهی کرد. (تاریخ یعقوبی ج 1 ص 159). در مجمل التواریخ و ا...
-
تبع اوسط
لغتنامه دهخدا
تبع اوسط. [ ت ُب ْ ب َ ع ِ اَ س َ ] (اِخ ) ابوکرب اسعدبن مالک بن ابی کرب . رجوع به ابوکرب اسعد و مجمل التواریخ والقصص چ بهار ص 162 و تاریخ یعقوبی چ نجف ج 1 ص 159 و حبیب السیر چ خیام ج 1 ص 264 و تبع حارث بن قیس ... شود.
-
تبع نخستین
لغتنامه دهخدا
تبع نخستین . [ ت ُب ْ ب َع ِ ن ُ خ ُ ] (اِخ ) تبعالاول . رجوع به تبعالاول شود.
-
تبع یمن
لغتنامه دهخدا
تبع یمن . [ ت ُب ْ ب َ ع ِ ی َ م َ ] (اِخ ) رجوع به تبع شود.
-
جستوجو در متن
-
میانین
لغتنامه دهخدا
میانین . (ص نسبی ) وسطی . (ناظم الاطباء). میانی . وسط. اوسط. وَسَطی . وُسْطی ̍. که در میان است . میانی . (یادداشت مؤلف ) : او را ابوکرب اسعد تبع میانین خواندندی . (مجمل التواریخ و القصص ).|| (اِ) وُسْطی ̍. انگشت میان سبابه و بنصر و آن انگشت درازتر ک...