کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبعید شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبعید شدن
مترادف و متضاد
۱. نفیبلدشدن، از وطن رانده شدن
۲. رانده شدن، طردشدن
دیکشنری
exile
-
جستوجوی دقیق
-
تبعید شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. نفیبلدشدن، از وطن رانده شدن ۲. رانده شدن، طردشدن
-
واژههای مشابه
-
تبعید کردن
واژگان مترادف و متضاد
اخراج کردن، طرد کردن، راندن (از موطن)
-
تبعید کردن
لغتنامه دهخدا
تبعید کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) تبعید. نفی بلد کردن . اخراج بلدکردن . کسی را جلای مکان یا وطن فرمودن . || (اصطلاح حقوقی ) نوعی مجازات ، چنانکه کسی را بنا بدستور محاکم دادگستری و یا سایر مراجع صلاحیت دار از شهر یا ناحیه ای اخراج کردن و یا شخص م...
-
تبعید کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ابعد , مغترب , منفي
-
مشمول تبعید
دیکشنری فارسی به عربی
الجاضع للنفي
-
تبعید کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أَجْلي
-
از کشور تبعید کرد
دیکشنری فارسی به عربی
أبعَدَمِنَ البلَادِ
-
دولت در تبعید
دیکشنری فارسی به عربی
حکومة الظل
-
تبعید به خارج ازکشور
دیکشنری فارسی به عربی
الابعاد خارج البلاد
-
جستوجو در متن
-
طرد شدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. مطرود گشتن، رانده شدن ۲. تبعید شدن، نفی بلد شدن ۳. حذف شدن، کنار گذاشته شدن
-
divulged
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تبعید شد، فاش کردن، فاش شدن، علنی ساختن، منتشر شدن، افشاء کردن، بروز دادن، منتشر کردن
-
displacing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جابجایی، جابجا کردن، تبعید کردن، جانشین شدن، جای چیزی را عوض کردن
-
displace
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جایگزین، جابجا کردن، تبعید کردن، جانشین شدن، جای چیزی را عوض کردن