کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبشیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبشیر
/tabšir/
معنی
بشارت دادن؛ مژده دادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. بشارت، خبر خوش، مژده
۲. بشارت دادن، خبرخوش آوردن، مژدهدادن
دیکشنری
evangelism
-
جستوجوی دقیق
-
تبشیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بشارت، خبر خوش، مژده ۲. بشارت دادن، خبرخوش آوردن، مژدهدادن
-
تبشیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) بشارت دادن ، مژده آوردن .
-
تبشیر
لغتنامه دهخدا
تبشیر. [ ت َ ] (اِ) گِل گازران . || گچ . (ناظم الاطباء).
-
تبشیر
لغتنامه دهخدا
تبشیر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ، تباشیر. (ناظم الاطباء). رجوع به تباشیر شود.
-
تبشیر
لغتنامه دهخدا
تبشیر. [ ت َ ] (ع مص ) خبری دادن که در آن شادمانی بود. (تعریفات جرجانی ). مژدگان دادن . (تاج المصادر بیهقی ). مژدگانی دادن . (زوزنی ). مژده دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (فرهنگ نظام ) (ناظم الاطباء).
-
تبشیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tabšir بشارت دادن؛ مژده دادن.
-
جستوجو در متن
-
Annunciation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعلامیه، عید تبشیر
-
annunciations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اعلامیه ها، عید تبشیر
-
مُنذِرٌ
فرهنگ واژگان قرآن
بيم دهنده (از انذار به معني خبر دادن از چيزي است که در آن تخويف(ترساندن) باشد ، همچنانکه تبشير به معناي اخبار از چيزي است که در آن مسرت باشد . ويا انذار به معناي اعلام خطر است )
-
مژدگان دادن
لغتنامه دهخدا
مژدگان دادن . [ م ُ دَ / دِ دَ ] (مص مرکب ) تباشر. (دهار). تبشیر. (تاج المصادر بیهقی ). بشارت دادن . مژده دادن . خبر خوش دادن . || مژدگانی دادن : دل از من رفت اگر یابم نشانش دهم این خسته جان را مژدگانش .(ویس و رامین ).
-
اعلان
دیکشنری عربی به فارسی
پيشوندي است لا تين به معني(به) , حرف اضافه لا تيني بمعني (به) مانند -که بمعني(براي اين منظور خاص) ميباشد , اگهي , اعلا ن , خبر , اگاهي , اعلا م , بشارت , عيد تبشير (عيد 52 مارس مسيحيان) , بيان , اظهارنامه , اعلا ميه , پروانه رسمي , اعلا ميه رسمي , حم...
-
مژدگانی دادن
لغتنامه دهخدا
مژدگانی دادن . [ م ُ دَ / دِ دَ ] (مص مرکب ) بُشر. بُشری ̍. ابشار. (تاج المصادر). تبشیر. مشتلق دادن . مژده لق دادن . مشتلقانه دادن . عطیه ای یا مالی به آورنده ٔ خبرخوش دادن . دادن عطیه ای به بشیر. دادن چیزی به مژده ور : ناداده مژدگانی و نادیده مژده و...
-
تباشیر
لغتنامه دهخدا
تباشیر. [ ت َ ] (ع اِ) ج ِ تبشیر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مژده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). بشری . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). و آنرا نظیر نباشد جز تعاشیب الارض و تعاجیب الدهر و تفاطیرالنبات . (از اقرب الموارد). بشارت .(اقرب ال...
-
مژده دادن
لغتنامه دهخدا
مژده دادن . [ م ُ دَ / دِ دَ ] (مص مرکب ) تفلقح . استبشار. تبشیر. ابشار. (منتهی الارب ). مژده کردن . مژده آوردن .(ناظم الاطباء). بُشری ̍. (دهار) (ترجمان القرآن ). بشر. (دهار). بشور. بشارت . بشارت دادن . نوید دادن . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). خبر خو...