کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبریزی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبریزی
/tabrizi/
معنی
۱. از مردم تبریز.
۲. تهیهشده در تبریز.
۳. (اسم) (زیستشناسی) = سپیدار
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبریزی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (ص نسب .) 1 - اهل تبریز. 2 - (اِ.) درختی شبه صنوبر با تنة راست و بلند که رنگ پوست و چوبش سفید می باشد و بلندی اش تا 20 متر می رسد.
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِ) درخت تبریزی . درخت سپیدار. (ناظم الاطباء). درختی است از جنس کبوده و بسیار بلند و کم قطر. (فرهنگ نظام ). از جنس سپیدار و در تیره ٔ بیدها. جنسهای سپیدار متعدد است مانند کبوده وتبریزی . (گیاه شناسی گل گلاب ص 272). از اینگونه دو جور...
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِ) قسمی از زردآلو است که گویا اول تخمش را از تبریز بجاهای دیگر بردند. (فرهنگ نظام ).
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِ) وزنی معادل ششصد و چهل مثقال . منی معادل چهل سیر. داعی الاسلام آرد: من تبریز که یک مقیاس وزن ایران است برای کشیدن اجناس که تقسیم بر چهار چارک میشود، هر چارک ده سیر و هر سیر شانزده مثقال است . پس یک من تبریز معادل 640 مثقال میشود....
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) ابراهیم بن اسحاق بن سلیمان ... و او را سیروزی هم گفته اند. او راست : اسرارالسرور بالوصول الی عین النور، در شرح النصوص تألیف صدرالدین قونوی . (اسماء المؤلفین ج 1 ستون 19).
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) ابراهیم بن کواهان مکنی به ابواسحاق از مشایخ عرفان است که بسال 277 هَ . ق . در تبریز درگذشت . (تاریخ گزیده چ برون ص 772).
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) ابومحمد. از مورخین اوائل قرن ششم هجرت بوده و تاریخ طبری مشهور را که ازبدو خلقت تا سال سیصد و نهم هجرت بنام تاریخ الامم والملوک بقید تحریر آورده ، از عربی به فارسی ترجمه نموده و وقایع مابین طبری متوفی 310 هَ . ق . و زمان خود را...
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) اسماعیل بدرالدین مکنی به ابوالمعمر التبریزی . محدث است و بسال 601 هَ . ق . درگذشت . او راست : کتاب اربعین در حدیث و کتاب الانوار. (اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 211).
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) بدل بن ابی المعتمر التبریزی ملقب به بدرالدین الحافظ. وی بسال 636 هَ . ق . درگذشت . او راست : تحفةالاولیاء فی ذکر حال سیدالاتقیاء. (اسماءالمؤلفین ج 1 ستون 231).
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) بشیربن ابی بکر بن حامدبن سلیمان بن یوسف الزینی ملقب به نجم الدین النعمانی التبریزی الشافعی . ساکن مکه ٔ مکرمه بود. بسال 570 متولد شد و بسال 646 هَ . ق . درگذشت .او راست : تفسیر قرآن در چند مجلد. (اسماء المؤلفین ج 1 ستون 232).
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) جمال الدین یوسف بن محمود سرائی الاصل معروف به تبریزی شافعی . متوفی بسال 804 هَ . ق . او راست : حاشیه برکشاف زمخشری . شرح الاربعین للنووی در حدیث . شرح منهاج الوصول الی علم الاصول للبیضاوی . (از اسماءالمؤلفین ج 2 ستون 559).
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) حاجی ملاعلی بن عبداﷲ علیاری . رجوع به علیاری و ریحانة الادب ج 1 ص 203 و ج 3 صص 122 - 124 شود.
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) حاجی میرزاقاسم . از خطاطان مشهور است . متوفی بسال 1290 هَ . ق . در اسکندریه . رجوع به پیدایش خط و خطاطان ص 458 و ریحانة الادب ج 1 ص 204 شود.
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) حاجی میرزالطفعلی بن میرزا احمدبن لطفعلی بن محمد صادق تبریزی مغانی . از علماء تبریز که از صاحب ریاض و پدر خود میرزا احمد مجتهد اخذ مراتب علمیه نمود، آنگاه از نجف به آذربایجان مراجعت کرد و امامت جمعه بدو مفوض شد. در سال 1362 هَ ...
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِخ ) حجةالاسلام میرزامحمدتقی . رجوع به حجةالاسلام و ریحانة الادب ج 1 ص 313 شود.