کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبرع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبرع
/tabarro'/
معنی
نیکویی کردن محض رضای خدا؛ کاری برای ثواب انجام دادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
احسان، بخشش، بر، ثوابجویی، نیکویی، نیکی، نیکوکاری
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تبرع
واژگان مترادف و متضاد
احسان، بخشش، بر، ثوابجویی، نیکویی، نیکی، نیکوکاری
-
تبرع
فرهنگ فارسی معین
(تَ بَ رُّ) [ ع . ] (مص ل .) برای رضای خدا کار کردن .
-
تبرع
لغتنامه دهخدا
تبرع . [ ت َ ب َرْ رُ ] (ع مص ) چیزی بدادن که واجب نباشد بدادن آن . (تاج المصادر بیهقی ). تبرع بعطاء؛ دهش کردن بی آنکه آن دهش واجب باشد بر وی . (از منتهی الارب ) (از قطر المحیط) (از ناظم الاطباء). بخشیدن چیزی و کردن کاری که واجب نباشد. (غیاث اللغات )...
-
تبرع
لغتنامه دهخدا
تبرع . [ ت َ رَ ] (اِخ ) نام موضعی است . (منتهی الارب ).
-
تبرع
دیکشنری عربی به فارسی
بخشيدن , هبه کردن , هديه دادن , اهداء کردن
-
تبرع
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] [قدیمی] tabarro' نیکویی کردن محض رضای خدا؛ کاری برای ثواب انجام دادن.
-
واژههای همآوا
-
تبرا
واژگان مترادف و متضاد
۱. بیزاری جستن، دوری کردن ۲. بری شدن(ازتهمت، گناه) ۳. بیزاری ۴. پاکی، تنزیه
-
تبرء
فرهنگ فارسی معین
(تَ بَ رُّ) [ ع . ] 1 - (مص ل .) بیزار شدن . 2 - (اِمص .) بیزاری .
-
تبرا
فرهنگ فارسی معین
(تَ بَ رّ) [ ع . تبراء ] (مص ل .) دوری کردن ، بیزاری جستن .
-
تبرا
لغتنامه دهخدا
تبرا. [ ت َ ب َرْ را ] (ع مص ) مصدر تفعل از ماده ٔ برأت بمعنی دوری که آخر آن را به الف مینویسند و میخوانند، در اصل تبرؤ بهمزه است مانند تبرع و تبری بیاءبمعنی تعرض است . (نشریه ٔدانشکده ٔ ادبیات تبریز سال اول شماره ٔ 2). بیزار کردن . (دهار). بیزاری ...
-
تبرا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی: تبرُّؤ] ‹تبرئ› tabarrā ۱. بیزاری جستن و دوری کردن.۲. (فقه) [مقابلِ تولا] در تشیع، دشمن شمردن دشمنان علیبن ابیطالب و فرزندانش.
-
تُبْرِئُ
فرهنگ واژگان قرآن
شفا مي دهي
-
تَبَرَّأَ
فرهنگ واژگان قرآن
بيزاري جست