کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبذیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبذیر
/tabzir/
معنی
زیاد و بیهوده خرج کردن؛ اسراف.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. اتلاف، اسراف، بیهودهخرجی، پراکندن، تفریط، زیادهروی، فراخدستی، گشادهبازی، ولخرجی
۲. بیهوده خرج کردن، اسراف کردن، زیاد خرج کردن
۳. پراکندن
دیکشنری
prodigality
-
جستوجوی دقیق
-
تبذیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. اتلاف، اسراف، بیهودهخرجی، پراکندن، تفریط، زیادهروی، فراخدستی، گشادهبازی، ولخرجی ۲. بیهوده خرج کردن، اسراف کردن، زیاد خرج کردن ۳. پراکندن
-
تبذیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص م .) پراکندن ، زیاد خرج کردن .
-
تبذیر
لغتنامه دهخدا
تبذیر. [ ت َ ] (ع مص ) پراکندن مال به اسراف . (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط) (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). مال به اسراف نفقه کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). مال بسیار نفقه کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بی اندازه خرج کردن . (غیاث اللغ...
-
تبذیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tabzir زیاد و بیهوده خرج کردن؛ اسراف.
-
واژههای مشابه
-
تبذير
دیکشنری عربی به فارسی
افراط , گزافگري , زياده روي , بي اعتدالي
-
تبذیر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. ولخرجی کردن، اسراف کردن، بیهوده خرجی کردن، گشادبازی کردن ۲. افراط کردن، زیادهروی کردن
-
تبذیر کردن
لغتنامه دهخدا
تبذیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ](مص مرکب ) ولخرجی کردن . اسراف کردن . باددستی کردن . گزاف خرجی کردن . رجوع به تبذیر و تبذر و اسراف شود.
-
واژههای همآوا
-
تبزیر
لغتنامه دهخدا
تبزیر. [ ت َ ] (ع مص ) دیگ افزار در دیگ کردن . (تاج المصادر بیهقی ) (از تاج العروس ج 3 ص 40).
-
تبظیر
لغتنامه دهخدا
تبظیر. [ ت َ ] (ع مص ) تبظیر زن ؛ ختنه کردن او. (از قطر المحیط): بظرت الجاریة؛ ختنه کرد آن را. (منتهی الارب ). || و هو یمصه و یبظره ؛ یعنی او می گوید او را که در دهن بگیر و بمک بظر فلانه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
گزافگری
دیکشنری فارسی به عربی
تبذير
-
گشادهبازی
واژگان مترادف و متضاد
اسراف، تبذیر، ولخرجی ≠ اقتصاد
-
بی اعتدالی
دیکشنری فارسی به عربی
تبذير , زيادة , عصبية