کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبدیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبدیل
/tabdil/
معنی
۱. تغییر چیزی به جای چیز دیگر.
۲. [قدیمی] عوض کردن شخصی با شخص دیگر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
تبادل، تحول، تطور، تعویض، تغییر، دگرسانی، دگرگونی، مبادله، مبدل، معاوضه
برابر فارسی
دگرگون
فعل
بن گذشته: تبدیل ساخت
بن حال: تبدیل ساز
دیکشنری
adapter, adaptor, conversion, transformation
-
جستوجوی دقیق
-
تبدیل
واژگان مترادف و متضاد
تبادل، تحول، تطور، تعویض، تغییر، دگرسانی، دگرگونی، مبادله، مبدل، معاوضه
-
تبدیل
فرهنگ واژههای سره
دگرگون
-
تبدیل
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] 1 - (مص م .) دیگرگون کردن ، بدل کردن . 2 - (اِمص .) دگرگون سازی . ج . تبدیلات .
-
تبدیل
لغتنامه دهخدا
تبدیل . [ ت َ ] (ع مص ) بدل کردن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ). بدل چیزی آوردن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء). بدل کردن چیزی به چیزی . (آنندراج ). گرفتن چیزی بدل چیزی دیگر. (از اقرب الموارد) (از قطر المحیط). عوض کردن چیزی به چیزی . (فرهنگ نظام )....
-
تبدیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] tabdil ۱. تغییر چیزی به جای چیز دیگر.۲. [قدیمی] عوض کردن شخصی با شخص دیگر.
-
تبدیل
دیکشنری فارسی به عربی
تحويل , تخفيف , تعديل
-
تبدیل
واژهنامه آزاد
تَرادیس، تَرادیسِش. از ریشۀ "تَرادیسیدَن" از "تَرا" (تَر) و "دیسِه" (شکل) به چَمِ "تبدیل کردن". کُنِشِ "تبدیل لاپلاس" به پارسی می شود "تَرادیسِشِ لاپلاس". پَردازِۀ (تابعِ) بدست آمده به پارسی می شود "تَرادیسِ لاپلاس".
-
واژههای مشابه
-
تَبْدِيلَ
فرهنگ واژگان قرآن
جايگزين شدن - مبدَّل شدن
-
conversion period
مدت تبدیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] مدتزمانی که طول میکشد تا یک نظام جنگل به نظام دیگر تبدیل شود که ممکن است یک دوره به طول بینجامد
-
قفل تبدیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] ← کلید قفل تبدیل
-
shift key, shift 1
کلید تبدیل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از کلیدهای صفحهکلید رایانه که معمولاً نشانۀ بالایی کلیدها را انتخاب میکند متـ . تبدیل 5
-
تبدیل کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تغییردادن، دگرگون ساختن، دگرسان کردن ۲. تعویض کردن، معاوضه کردن (ارز، پول)
-
cambiata, nota cambiata
تبدیل 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] پیکرهای چهارنُتی که نُتهای اول و چهارم آن با بخش مقابل فاصلۀ ملایم میسازند و نُتهای دوم و سوم آن به فاصلۀ سوم از هم نقش نُتهای گذر یا گریز یا پهلویی را ایفا میکنند
-
conversion 1
تبدیل 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی، شیمی، مهندسی بسپار] [روانشناسی] فرایند روانشناختی ناخودآگاهانهای که در آن تکانهها و خاطرهها و خیالها و کلاً آرزوهای واپسزده به نشانههای بدنی یا جسمی تبدیل میشوند [شیمی، مهندسی بسپار] 1. تغییر شیمیایی واکنشدهندهها به فراوردهه...