کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبخیرـ تعرق سنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
تبخیر
واژگان مترادف و متضاد
۱. بخار کردن ۲. به بخارتبدیل شدن ≠ تجمد ۳. بخور دادن
-
vaporization
تبخیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک، مهندسی بسپار] تبدیل شدن مایع به گاز یا بخار، براثر افزایش دما یا کاهش فشار محیط یا ترکیبی از این دو فرایند
-
تبخیر
فرهنگ فارسی معین
(تَ) [ ع . ] (مص ل .) 1 - بخار کردن . 2 - بخور دادن .
-
تبخیر
لغتنامه دهخدا
تبخیر. [ ت َ ] (ع مص ) بخور کردن به چیزی . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). بخور کردن و بخور دادن . (ناظم الاطباء). خویشتن بوی کردن ببخور. (دهار): و بخّره و بخر علیه ؛ دخنه بالبخور. (اقرب الموارد) (قطر المحیط). || بخار انگیختن از چیزی . (فرهنگ نظام ). |...
-
تبخير
دیکشنری عربی به فارسی
تبخير
-
تبخیر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [عربی] (فیزیک) tabxir تغییر حالت جسم مایع به بخار در اثر حرارت.
-
تبخیر
دیکشنری فارسی به عربی
تبخير
-
flashing 1
تبخیر آنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی شیمی] تبخیر مایعات فرّار به کمک گرما یا خلأ
-
potential evaporation,evaporative power, evaporation power,evaporative capacity, evaporation capacity, evaporativity
تبخیر بالقوه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] معیار مناسب بودن وضع هوا یا اقلیم برای فرایند تبخیر متـ . آهنگ تبخیر بالقوه potential evaporation rate
-
evaporation
تبخیر سطحی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] تبدیل شدن مایع به بخار، قبل از رسیدن به دمای جوش
-
retrograde evaporation
تبخیر واگشتی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] تبخیر فاز مایع یک مخلوط هیدروکربن در ناحیۀ بحرانی و در تماس با فاز بخار آن، هنگامی که فشار در دمای ثابت افزایش یابد یا دما در فشار ثابت کاهش یابد
-
تبخیر کردن
لغتنامه دهخدا
تبخیر کردن . [ ت َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بخار کردن . (ناظم الاطباء). بصورت بخار درآوردن .
-
حرارت تبخیر
لغتنامه دهخدا
حرارت تبخیر. [ ح َرَ ت ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مقدار حرارت لازم برای بخار شدن یک جسم . (روش تهیه ٔ مواد آلی ص 11).
-
تبخیر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تبخر
-
latent heat of vaporization
گرمای نهان تبخیر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی، فیزیک] مقدار انرژی لازم برای تبدیل هر مول یا هر واحد جِرم جسم مایع به بخار در دما و فشار ثابت