کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبت
/tabbat/
معنی
۱. سورۀ صدویازدهم قرآن مشتمل بر پنج آیه و لعن بر ابولهب و زنش که پیغمبر اسلام را آزردند.
۲. = لهب
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
Tibet
-
جستوجوی دقیق
-
تبت
لغتنامه دهخدا
تبت . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان آختاچی بوکان در بخش بوکان شهرستان مهاباد و در 17/5هزارگزی باختر بوکان و 16/5هزارگزی باختر شوسه ٔ بوکان به سقز واقع است . سرزمینی است کوهستانی و معتدل و 335 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول آن غلات و توتون...
-
تبت
لغتنامه دهخدا
تبت . [ ت َ ب َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان باراندوزچای در بخش حومه ٔ شهرستان ارومیه و 16هزارگزی جنوب خاوری ارومیه و 3 هزارگزی خاور راه ارابه رو ترکمان واقع است . جلگه ای باطلاقی و معتدل و مالاریایی است و 206 تن سکنه دارد. آب آن از رود باراندوز و محصو...
-
تبت
لغتنامه دهخدا
تبت . [ ت َب ْ ب َ ] (اِخ ) نام یکی از سوره های قرآن کریم است و سوره ٔ تبت سوره ٔ مسد یا سوره ٔ ابی لهب است ،صدویازدهمین از قرآن ، مکیه . و آن پنج آیت است ، پس از نصر و پیش از اخلاص . معنی آن «بریده باد». رجوع به تفسیر ابوالفتوح ج 10 ص 38 چ قمشه ای ش...
-
تبت
لغتنامه دهخدا
تبت . [ ت ِ ب ِ ] (اِ) پشم نرمی باشد که از بن موی بز بشانه برآورند و از آن شال نفیس بافند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء). پشم نرمی که نام دیگر تکلمی اش «کرک » است . (فرهنگ نظام ). و آنرا کرک و کلغر نیز گویند. (انجمن آرا) (آن...
-
تبت
لغتنامه دهخدا
تبت . [ ت ِب ْ ب ِ / ت ُب ْ ب َ / ت ُب ْ ب ِ / ت َب ْ ب َ ] (اِخ ) نام شهری بود بنزدیک خطا که از او نیز مشک خیزد. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 52). شهری است در حدود چین بغایت خوش هوا و مشک خوب از آنجا آورند و به این معنی بر وزن شدت [ ت ِب ْ ب َ ] و مدت [ ...
-
تبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی (= بریده باد)] tabbat ۱. سورۀ صدویازدهم قرآن مشتمل بر پنج آیه و لعن بر ابولهب و زنش که پیغمبر اسلام را آزردند.۲. = لهب
-
تبت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tebet = پَت
-
واژههای مشابه
-
تُبْتُ
فرهنگ واژگان قرآن
توبه کردم
-
تَبَّتْ
فرهنگ واژگان قرآن
از هر خيري کوتاه باد-بريده باد (تب و تباب به معناي خسران و هلاکت است و راغب آن را به دوام خسران معنا کرده . بعضي هم گفتهاند به معناي خيبت و نوميدي است و بعضي ديگر آن را به معناي تهي دستي از همه خيرها دانستهاند )
-
تبت بلوری
لغتنامه دهخدا
تبت بلوری . [ ت ُب ْ ب َ ] (اِخ ) ناحیتی است از تبت بحدود بلور پیوسته و بیشترین بازرگانانند و اندر خیمه ها و خرگاهها نشینند و جای ایشان پانزده روز اندر پانزده روز راه است . (حدودالعالم چ طهرانی ص 47).
-
تبت واژگون
لغتنامه دهخدا
تبت واژگون . [ ت َب ْ ب َ ت ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به تبت (سوره ) شود.
-
تبت واژون
لغتنامه دهخدا
تبت واژون . [ ت َب ْ ب َ ت ِ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به تبت (سوره ) شود.
-
تبت یداک
لغتنامه دهخدا
تبت یداک . [ ت َب ْ ب َ ی َ ک َ ] (ع جمله ٔ فعلیه ٔ دعایی ) هلاک شود هر دو دست تو. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). مأخوذ از آیه ٔ اول سوره ٔ المسد:یکی زجر کردش که تبت یداک مرو دامن آلوده در جای پاک . سعدی (بوستان ).تبت یداه ؛ ضلتا و خسرتا. (قطر المحیط).
-
تبت خاقان
لغتنامه دهخدا
تبت خاقان . [ ت َب ْ ب َ ] (اِ مرکب ) خاقان تبت : و ملک این ناحیت را تبت خاقان خوانند و مر او را لشکر و سلاح بسیار است . (حدود العالم چ طهرانی ص 46). رجوع به تبت شود.