کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبانی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تبانی کردن
مترادف و متضاد
توطئه کردن، دسیسه چیدن، دسیسهچینی کردن، ساختوپاخت کردن، توطئهگری کردن، همدستی کردن، همدستشدن
دیکشنری
brew, collude, connive, conspire, scheme
-
جستوجوی دقیق
-
تبانی کردن
واژگان مترادف و متضاد
توطئه کردن، دسیسه چیدن، دسیسهچینی کردن، ساختوپاخت کردن، توطئهگری کردن، همدستی کردن، همدستشدن
-
تبانی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تآمر
-
واژههای مشابه
-
fix 1
تبانی 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تعیین نتیجۀ مسابقه به نفع یکی از دو طرف ازطریق همدستی با یک یا چند تن از شرکتکنندگان در مسابقه یا یکی از داوران
-
تبانی 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] ← تبانی در مسابقه
-
امام تبانی
لغتنامه دهخدا
امام تبانی . [ اِ ت َب ْ با ] (اِخ ) مکنی به ابوصادق . دانشمندی از آل تبان حفید ابوالعباس تبانی ، معاصر غزنویان . رجوع به آل تبان شود.
-
حسین تبانی
لغتنامه دهخدا
حسین تبانی . [ ح ُ س َ ن ِ ت ُ ] (اِخ ) ابن احمدبن تبان . رجوع به تبانی شود.
-
match-fixing, race-fixing
تبانی در مسابقه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] دستکاری در نتیجۀ بازی، به نفع یکی از طرفهای مسابقه، گاه با اعمال نفوذ اتحادیههای شرطبندی متـ . تبانی2
-
جستوجو در متن
-
دس یَکى کردن
لهجه و گویش بختیاری
das-yaki kerdan تبانى کردن.
-
ساختوپاخت کردن
واژگان مترادف و متضاد
بندوبست کردن، تبانی کردن، توطئه کردن، دسیسه چیدن، زدوبند کردن، سازش کردن
-
توطئه کردن
واژگان مترادف و متضاد
دسیسه کردن، ساختوپاخت کردن، تبانی کردن، اسبابچینی کردن، مقدمه چیدن، مقدمهچینی کردن
-
collude
دیکشنری انگلیسی به فارسی
محکوم کردن، ساخت وپاخت کردن، تبانی کردن، توطئه چیدن، سازش کردن، سر یکی کردن
-
دس داد
واژهنامه آزاد
(گنابادی) دَسْ دادَ؛ آشتی کردن، صلح کردن، معامله کردن، کنار آمدن، همدستی، تبانی کردن
-
دَسْ داْدَ
لهجه و گویش گنابادی
dasdada در گویش گنابادی یعنی آشتی کردن ، صلح کردن ، معامله کردن ، کنار آمدن ، همدستی ، تبانی کردن