کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تبار یکسویه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
عالی تبار
لغتنامه دهخدا
عالی تبار. [ ت َ ] (ص مرکب ) عالی نسب . آنکه نسب عالی دارد.
-
histophyly
تبار بافت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم تشریحی] پیشینۀ تباری یاختهها
-
patrilineal descent,agnate, agnation
تبار پدرسویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] تباری که از جانب پدر تعیین میشود متـ . پدردودمانی patrilineage
-
bilateral descent,cognatic descent, cognate 1,consanguineal descent
تبار دوسویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] تباری که هم از جانب مادر و هم از جانب پدر تعیین میشود
-
matrilineal descent
تبار مادرسویی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] تباری که از جانب مادر تعیین شود متـ . مادردودمانی matrilineage
-
parallel descent
تبار موازی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] تباری که برپایۀ دو نظام موازی خویشاوندی تعیین میشود
-
شاه تبار
لغتنامه دهخدا
شاه تبار. [ ت َ ] (ص مرکب ) کسی که نژاد از شاهان دارد. کسی که نسبت وی به شاهان پیوندد. شاهزاده : در پرده ٔ اندیشه بیارای عروسی پس جلوه کنش پیش شهی شاه تباری .سنایی .
-
عالی تبار
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [عربی. فارسی] 'ālitabār کسی که نسب عالی دارد؛ عالینسب؛ بلندنسب.
-
unilineal descent
تبار یکسویه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[جامعهشناسی] تباری که از جانب یکی از والدین، مادر یا پدر، تعیین میشود
-
آل و تبار
لغتنامه دهخدا
آل و تبار. [ ل ُ ت َ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) اعقاب و احفاد.
-
ایل و تبار
لغتنامه دهخدا
ایل و تبار. [ ل ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) کسان و بستگان .
-
خویش و تبار
لغتنامه دهخدا
خویش و تبار. [ خوی / خی ش ُ ت َ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) قوم و خویش . منسوبان . نزدیکان . عشیرة : ز کین و مهرش چون خلق ساعة اندر ملک همی فزاید خویش و تبار آتش و آب .ابوالفرج رونی .
-
ایل و تبار
لهجه و گویش تهرانی
طایفه
-
آل و تبار
فرهنگ گنجواژه
شجره،خاندان.
-
ایل و تبار
فرهنگ گنجواژه
همبستگان.