کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تا نسبت به پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تا نسبت به
دیکشنری فارسی به عربی
آلي
-
واژههای مشابه
-
کت تا
لغتنامه دهخدا
کت تا. [ ک ُ ] (اِخ ) نام یکی از سرداران رومی است . وی از مهرداد ششم پادشاه اشکانی شکست خورده است . (ایران باستان ج 3 ص 2147).
-
سایتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāytā) مثلِ سایه ، مانندِ سایه .
-
نیکیتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: niki tā) (= نیکتا) ، ← نیکتا .
-
تا خوردن
واژگان مترادف و متضاد
انحنا پیدا کردن، تاشدن، خم شدن
-
تا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تا زدن، خم کردن ۲. رفتار کردن، عمل کردن ۳. تفاهم کردن، مصالحه کردن، کنار آمدن، سازگاری نشان دادن
-
تا حالا
فرهنگ واژههای سره
تاکنون
-
تا حدودی
فرهنگ واژههای سره
تا اندازه ا
-
تا حدی
فرهنگ واژههای سره
تا اندازه ا
-
بی تا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. مٲخوذ از عربی، مخففِ بیتاریخ] bitā فاقد تاریخ چاپ.
-
بی تا
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) bitā یکتا؛ بیمانند.
-
بی تا
فرهنگ فارسی معین
(ص مر.) بی مانند، بی نظیر.
-
تا شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) (عا.) 1 - دولا شدن . 2 - چین برداشتن .
-
تا کردن
فرهنگ فارسی معین
(کَ دَ) (مص م .) (عا.) رفتار کردن .