کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تا شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تا شدن
معنی
(شُ دَ) (مص ل .) (عا.) 1 - دولا شدن . 2 - چین برداشتن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
collapse, fold
-
جستوجوی دقیق
-
تا شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ دَ) (مص ل .) (عا.) 1 - دولا شدن . 2 - چین برداشتن .
-
تا شدن
لغتنامه دهخدا
تا شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) خم شدن . دولا شدن : مثل فانوس تا شدن .
-
واژههای مشابه
-
تا به تا
لهجه و گویش تهرانی
لنگه به لنگه ،لوچ،متفاوت
-
تا به تا
لهجه و گویش تهرانی
دو رنگ دارد
-
هشت تا به هجده تا
لهجه و گویش تهرانی
چند برابر
-
کت تا
لغتنامه دهخدا
کت تا. [ ک ُ ] (اِخ ) نام یکی از سرداران رومی است . وی از مهرداد ششم پادشاه اشکانی شکست خورده است . (ایران باستان ج 3 ص 2147).
-
کت تا
لغتنامه دهخدا
کت تا. [ ک ُ ] (اِخ ) دوست سارداناپال آخرین پادشاه آشور مقیم پافلاگونیه و پناه دهنده و محافظ دختران و پسران و گنجینه های این پادشاه در طغیان و سرکشی آرباکس بدین توضیح که هنگامی که سارداناپال آخرین پادشاه آشور مواجه با قیام آرباکس شد سه پسر و دو دختر ...
-
سایتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: sāytā) مثلِ سایه ، مانندِ سایه .
-
نیکیتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: niki tā) (= نیکتا) ، ← نیکتا .
-
مهتا
فرهنگ نامها
(تلفظ: mah tā) همانند ماه ، چون ماه ؛ (به مجاز) زیبا رو .
-
تا کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تا زدن، خم کردن ۲. رفتار کردن، عمل کردن ۳. تفاهم کردن، مصالحه کردن، کنار آمدن، سازگاری نشان دادن
-
تا حالا
فرهنگ واژههای سره
تاکنون
-
تا حدودی
فرهنگ واژههای سره
تا اندازه ا
-
تا حدی
فرهنگ واژههای سره
تا اندازه ا