کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تا سیس نهادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
door to door
در تا در
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل دریایی] شیوۀ ارسال کالا از نشانی فرستنده به نشانی گیرنده
-
قاف تا قاف
فرهنگ فارسی معین
(ق مر.) سراسر جهان .
-
جفت و تا
لغتنامه دهخدا
جفت و تا. [ ج ُ ت ُ ] (ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) نام بازیی است که کسی چند عدد از چیزی را در مشت بسته میگیرد و از حریف می پرسد جفت یا تا؟ اگر حریف درست بگوید آن چیز مال او میشود و الا معادل آن باید به آن کس بدهد و اکنون در ایران این بازی را طاق و جفت و ج...
-
تا کشتن همراه بودن
لغتنامه دهخدا
تا کشتن همراه بودن . [ ک ُ ت َ هََ دَ ] (مص مرکب ) (...همراه بودن ) تا قتل همراه بودن . تا خون همراه بودن . کنایه از کمال عداوت و دشمنی است و در اشعار میریحیی شیرازی «تا مردن همراه » و در اشعار بعضی دیگر «تا جان همراه » نیز بدین معنی آمده . (آنندراج ...
-
دور تا دور
لغتنامه دهخدا
دور تا دور. [ دَ / دُو دَ / دُو ] (ق مرکب ) گرد برگرد. پیرامون . گرداگرد. اطراف . حوالی . همه ٔ اطراف و جوانب آن : دور تا دور آن باغ را دیوار کشیده اند. (یادداشت مؤلف ).
-
روز تا روز
لغتنامه دهخدا
روز تا روز.(ق مرکب ) روزهای پیاپی . روزهای متوالی : روز تا روز از این قرار نگشت کارگر بود چون ز کار نگشت .نظامی .
-
زانو تا کردن
لغتنامه دهخدا
زانو تا کردن . [ ک َ دَ] (مص مرکب ) رجوع به زانو ته کردن شود : نماند دشت جنون را رمیده آهوئی که پیش وحشت من تا نکرد زانوئی .صائب .
-
ساعت تا ساعت
لغتنامه دهخدا
ساعت تا ساعت . [ ع َ ع َ ] (ق مرکب ) از ساعتی بساعتی . از این ساعت به آن ساعت . ساعت به ساعت . ساعت ساعت : ششم آنکه از خداوند سبحانه و تعالی نومید نیستم که ساعت تا ساعت فرج دهد. (تاریخ بیهقی چ ادیب پیشاوری ص 341). همگان را باز نباید گشت که ساعت تا سا...
-
شاخ تا شاخ جستن
لغتنامه دهخدا
شاخ تا شاخ جستن . [ ج َ ت َ ] (مص مرکب ) شاخ بشاخ جستن . شاخ به شاخ پریدن : بر سر خاکستر انده نشست وز بهانه شاخ تا شاخی بجست .مولوی (از امثال و حکم دهخدا).
-
شوتروک ناخون تا
لغتنامه دهخدا
شوتروک ناخون تا. [ ] (اِخ ) (یا ...ناخون تی ، یا ...ناخونته ) نام پادشاه مشهور عیلام که در دوره ٔ سلسله ٔ کاسوها (کاسیها) بابل را تسخیر کرده و تمام اشیاء نفیس این شهر را به شوش برد. (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 124، 134 و ج 2 ص 1907) (از تاریخ کرد ص ...
-
قاف تا قاف
لغتنامه دهخدا
قاف تا قاف . (ق مرکب ) قاف به قاف . کران تا کران . از یکسر تا سر دیگر این جهان . (امثال و حکم دهخدا). تمام جهان . (آنندراج ) : جهان قاف تا قاف پر نور کردبه هر جا که بد ماتمی سور کرد. فردوسی .قاف تا قاف همه ملک جهان زان تو بادخود همی دان که بود ارجو ا...
-
لام تا کام نگفتن
لغتنامه دهخدا
لام تا کام نگفتن . [ ن َ گ ُ ت َ ] (مص مرکب ) هیچ نگفتن . دم نزدن . ما احار جواباً. ما رد علی سوداء و لا بیضاء.
-
الف با تا
لغتنامه دهخدا
الف با تا. [ اَ ل ِ ] (اِ مرکب )الف بی تی . سه حرف اول الفبا . || تخته ٔ اول . (شرفنامه ٔ منیری ) (مؤید الفضلاء) (فرهنگ شعوری ). مراد لوحه ٔ اول درس است .الف بی تی . || کنایه از لوح و قلم و کرسی . (هفت قلزم ) (انجمن آرا) (برهان قاطع) (آنندراج ).
-
با و تا شکن
لغتنامه دهخدا
با و تا شکن . [ وَ ش ِ ک َ ] (نف مرکب ) از: باء و تاء کلمه ٔ «بت » مراد است . و با و تا شکن ، یعنی بت شکن . (از آنندراج ). || کنایه از حضرت ابراهیم (ع ) است . (آنندراج ).
-
پل بت تا
لغتنامه دهخدا
پل بت تا. [ پ ُ ب ِ ] (اِخ ) معاون قونسول فرانسه در موصل بسال 1842م . او بتصور اینکه نینوای قدیم در این محل است در تپه «کویونچیک » برای نخستین دفعه به کاوش پرداخت ، چون از حفریات مذکوره نتیجه ای که مترقب بود بدست نیامد به تپه ٔ «خورساباد» متوجه شد و ...