کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تایان بهادر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تایان بهادر
لغتنامه دهخدا
تایان بهادر. [ ب َ دُ ] (اِخ ) از امراء ترک و رسول امیر تیمور گورکان به نزد «زنده حشم ». رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 405 و 420 شود.
-
واژههای مشابه
-
تایان ما
لغتنامه دهخدا
تایان ما. (مغولی ، اِ) بلوشه در تحقیقات جامعالتواریخ ذیل تایان ماه آرد: بهتر است که «تایان ما» خوانده شود از «تای »، «طای » و «دای » که کلمه ٔ ترکی است و معنی یک اسب دهد و «ما» چینی است که آن هم برابر «تای » بمعنی اسب است . (جامع التواریخ رشیدی چ بلو...
-
تایان ماه
لغتنامه دهخدا
تایان ماه . (مغولی ، اِ) تایان ما. رجوع به تایان ما شود.