کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
تاکون
لغتنامه دهخدا
تاکون . [ تاک ْ کو ] (ع ص ، اِ) ج ِ تاک ّ در حالت رفعی . رجوع به تاک ّ شود.
-
راستاک
لغتنامه دهخدا
راستاک . (اِ) شاید مخفف راست تاک ، تاک راست ، رز مستقیم باشد.
-
tickings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک تاک
-
tictoc
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک تاک
-
tictac
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک تاک
-
racetrack tout
دیکشنری انگلیسی به فارسی
راننده تاک
-
رز
واژگان مترادف و متضاد
انگور، تاک، مو
-
انگور
واژگان مترادف و متضاد
تاک، رز، رزبن، مو
-
مو
واژگان مترادف و متضاد
تاک، رز، درخت انگور
-
بزغه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] bazqe چوببندی که شاخههای تاک را روی آن میاندازند.
-
tick-tack-toe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک تاک پا
-
مو
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) mo[w] درخت انگور؛ تاک.
-
تاکستان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tākestān جایی که تاک بسیار داشته باشد؛ باغ انگور.
-
ticking bomb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تیک تاک بمب
-
چفت
واژهنامه آزاد
داربستی که زیر درخت تاک می بندند