کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاژک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
flagella
فرهنگ لغات علمی
تاژک
-
axial filament, axoneme
رشتۀ محوری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] رشتۀ مرکزی در ساختمان یک تاژک یا مژک
-
flagellations
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تظاهرات، تشکیل تاژک، شلاق زنی
-
cilia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cilia، مژه، تاژک، مویچه، پر
-
flagellant
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچین، موجود یا انگل تاژک دار
-
flagellation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تظاهرات، تشکیل تاژک، شلاق زنی
-
flagellants
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچمداران، موجود یا انگل تاژک دار
-
cilium
دیکشنری انگلیسی به فارسی
cilium، مژه، تاژک، مویچه، پر
-
kinetosome, basal granule, basal body 2
جُنباتن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] اندامکی یاختهای که سبب تشکیل مژه و تاژک میشود
-
amphitrichous
دوسرتاژک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-میکربشناسی] ویژگی یاختهای که در هریک از دو سر آن یک تاژک وجود دارد
-
cirrus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سیورس، مژه، ابر طرهای، پیچک، تاژک
-
flagellums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچم، تاژک، شلاق، تازیانه، گیاه بالارونده و پیچی
-
flagellating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چسبندگی، شلاق زدن، تازیانه زدن، تاژک دار شدن
-
flagellate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سرخ، شلاق زدن، تازیانه زدن، تاژک دار شدن، تاژکدار
-
سوطي
دیکشنری عربی به فارسی
تاژکدار , شلا ق زدن , تازيانه زدن , تاژک دار شدن