کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تاچه
/tāče/
معنی
۱. جوال؛ بارجامه؛ گاله.
۲. کیسۀ بزرگ و ستبر که بر پشت چهارپایان بارکش میگذارند و در آن چیزی میریزند.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تاچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) (اِمصغ .) یک لنگه از خورجین ، جوال ، کیسه ای بزرگ که بر پشت چهارپایان برای حمل بار قرار دهند.
-
تاچه
لغتنامه دهخدا
تاچه . [ چ َ / چ ِ] (اِ مصغر) (از: «تا»، عدل و لنگه و تنگ + «چه »، ادات تصغیر تای کوچک . لنگه ٔ خرد. یک لنگه از خورجین . یک لنگه ٔ کوچک از باری . جوالی کوچک نیمبار. لنگه بار.عدل . رجوع به عدل شود.
-
تاچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تایچه› [قدیمی] tāče ۱. جوال؛ بارجامه؛ گاله.۲. کیسۀ بزرگ و ستبر که بر پشت چهارپایان بارکش میگذارند و در آن چیزی میریزند.
-
تاچه
دیکشنری فارسی به عربی
بالة
-
تاچه
لهجه و گویش تهرانی
جوال موئی، گاله، کیسه،صافی، لنگه خورجین
-
واژههای مشابه
-
تاچه بندی
لغتنامه دهخدا
تاچه بندی . [ چ َ / چ ِب َ ] (حامص مرکب ) عدل بندی . بستن تاچه . تاچه بستن .
-
تاچَه شلوار
لهجه و گویش بختیاری
tâča-šalvâr پاچه شلوار.
-
تاچَه هُور
لهجه و گویش بختیاری
tâča-hur یک بخش از دو بخش هور hur .
-
جستوجو در متن
-
تایچه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tāyče = تاچه
-
تایچه
لغتنامه دهخدا
تایچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) تاچه . لنگه . عدل . رجوع به تاچه شود.
-
تایچه بندی
لغتنامه دهخدا
تایچه بندی . [ چ َ / چ ِ ب َ ] (حامص مرکب ) تاچه بندی . رجوع به تاچه بندی شود.
-
ایزغنج
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] 'izqonj جوال؛ تاچه.
-
تایچه
فرهنگ فارسی معین
(چِ) نک تاچه .