کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاپ تاپ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تاپ تاپ
معنی
(اِصت . اِمر.) صدای زدن کف دست به متکا یا بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
pitapat, thud
-
جستوجوی دقیق
-
تاپ تاپ
فرهنگ فارسی معین
(اِصت . اِمر.) صدای زدن کف دست به متکا یا بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن .
-
تاپ تاپ
لغتنامه دهخدا
تاپ تاپ . (اِ صوت مرکب ) نام آواز زدن کف دست بر متکا یا بر بالشت یا بر پشت کسی و مانند آن .
-
تاپ تاپ
فرهنگ گنجواژه
صدای قلب.
-
واژههای مشابه
-
thump
تاپتاپ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار- تایر] ارتعاشی تناوبی یا صدایی محسوس که تایر آن را تولید میکند و احساس کوبشی هماهنگ با چرخش تایر ایجاد میکند
-
جستوجو در متن
-
تِرَپْ تِرَپْ
لهجه و گویش گنابادی
terapterap در گویش گنابادی یعنی صدای تاپ تاپ ، صدای راه رفتن کسی روی پشت بام
-
شیشه پرپنیر
لغتنامه دهخدا
شیشه پرپنیر. [ شی ش َ / ش ِ پ ُ پ َ ] (اِ مرکب ) نوعی بازی کودکانه است که در آن کودکان خردسال فراهم آیند و یکی سر بر زمین گذارد و دیگران با کف دست بر پشت او می کوبند و در میانه یکی دست بالا می برد آنگاه استاد بازی می گوید: تاپ تاپ خمیر، شیشه پر پنیر،...
-
toea
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاپ
-
toop
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تاپ
-
lappula
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لپ تاپ
-
bedpad
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لپ تاپ
-
slup
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لپ تاپ
-
lappered
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لپ تاپ
-
butternuts
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لپ تاپ ها