کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاپاله پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تاپاله
/tāpāle/
معنی
سرگین گاو.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تاپاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹تاپال، تپاله› [عامیانه] tāpāle سرگین گاو.
-
تاپاله
لهجه و گویش تهرانی
پهن گاو،آدم بی عرضه
-
واژههای مشابه
-
تاپاله چسباندن
لهجه و گویش تهرانی
ماچ آبدار کردن
-
تاپاله ورچین
لهجه و گویش تهرانی
تاپاله جمع کن ،آدم سطح پایین
-
تپاله،تاپاله و تاپه
لهجه و گویش تهرانی
سرگین گاو، کنایه از آدم تنبل و بی خاصیت
-
جستوجو در متن
-
تپاله
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) tapāle = تاپاله
-
تپه گذاشتن
لهجه و گویش تهرانی
تاپاله گذاشتن
-
تَپالَه
لهجه و گویش بختیاری
tapâla تاپاله، سرگین گاو.
-
تَپَله
لهجه و گویش تهرانی
تاپاله/آدم بی ادب
-
تپه
لهجه و گویش تهرانی
تاپاله، مدفوع گاو ،آدم بی عرضه
-
تپال
لهجه و گویش گنابادی
teppal در گویش گنابادی یعنی مدفوع گاو ، سِرْگیْن ، تاپاله
-
تاپِّه
لهجه و گویش تهرانی
بی دست و پا،پهن شده ،مدفوع گاو،تاپاله،پهن شده
-
پهن جمع کن
لهجه و گویش تهرانی
تاپاله جمع کن ،آدم سطح پایین