کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاپال پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
تاپال
/tāpāl/
معنی
تنۀ درخت.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
تاپال
فرهنگ فارسی معین
(اِ.)1 - سرگین گاو، تپاله . 2 - تنة درخت .
-
تاپال
لغتنامه دهخدا
تاپال . (اِ) سرگین گاو را گویند . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا). || تنه ٔ درخت را نیز گفته اند. (برهان ).تنه ٔ درخت که بتازیش دوحه گویند. (شرفنامه ٔمنیری ).
-
تاپال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tāpāl تنۀ درخت.
-
جستوجو در متن
-
تپاله
واژگان مترادف و متضاد
پهن، تاپال، تپال، سرگین
-
تابال
لغتنامه دهخدا
تابال . (اِ) تنه ٔ درخت . رجوع به تاپال شود.
-
پاچک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pāčak سرگین خشکشدۀ گاو؛ تاپال؛ تپاله؛ پاوچک؛ غوشا؛ غوشاک.