کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأیب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تأیب
لغتنامه دهخدا
تأیب . [ ت َ ءَی ْ ی ُ ] (ع مص ) بازگشتن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || بشب آمدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از قطر المحیط ذیل اوب ).
-
واژههای مشابه
-
تایب
فرهنگ فارسی معین
(یِ) [ ع . تائب ] (اِفا.) توبه کار، نادم .
-
تایب
لغتنامه دهخدا
تایب . [ ی ِ ] (ع ص ) بازگردنده از گناه . (فرهنگ دهار). تائب ، نعت است از توبه : گاه آن آمد که عاشق برزند لختی نفس روز آن آمد که تایب رای زی صهبا کند. منوچهری .رجوع به تائب شود.
-
تایب، تائب
واژگان مترادف و متضاد
پشیم، پشیمان، تواب، توبهدار، توبهکار، توبهکننده منفعل، نادم
-
تایب آباد
لغتنامه دهخدا
تایب آباد. [ ی ِ ] (اِخ ) تایاباد. تایباد. طایباد. طیبات . تائب آباد. رجوع به تایاباد و تایباد شود.
-
تایب آبادی
لغتنامه دهخدا
تایب آبادی . [ ی ِ ] (اِخ ) زین الدین ابوبکر تایب آبادی . رجوع به تایبادی شود.
-
تایب آبادی
لغتنامه دهخدا
تایب آبادی . [ ی ِ ] (ص نسبی ) منسوب به تایب آباد. رجوع به تایب آباد و ماده ٔ بعد شود.
-
جستوجو در متن
-
تایاد
لغتنامه دهخدا
تایاد. (اِخ ) مصحف تایاباد، تایاباذ، تایباد و تایب آباد است . رجوع به مرآت البلدان ج 1 ص 337 و تایاباد و تایباد و تایب آباد شود.
-
تایبادی
لغتنامه دهخدا
تایبادی . (ص نسبی ) منسوب است به تایباد. رجوع به تایباد و تایب آبادی و ماده ٔ بعد شود.
-
تایابادی
لغتنامه دهخدا
تایابادی .(ص نسبی ) منسوب به تایاباد است . رجوع به تایاباد و تایابادی ابراهیم بن محمد و رجوع به تایب آبادی شود.
-
متأیب
لغتنامه دهخدا
متأیب . [ م ُ ت َ ءَی ْ ی َ ] (ع مص ) به شب آمدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). و رجوع به تأیب شود.
-
تایباد
لغتنامه دهخدا
تایباد. (اِخ )قریه ای است از باخرز و از آن جا است عارف مرشد شیخ زین الدین پیر امیر تیمور صاحب قران ، و اصل در آن تایب آباد بوده و تایباد مخفف آن است . (انجمن آرا) (آنندراج ). رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 430 و 543 و شدالازار چ قزوینی و اقبال صص 11...
-
تایاباد
لغتنامه دهخدا
تایاباد. (اِخ ) تایاباذ، قریه ای در بوشح از اعمال هرات . (انساب سمعانی ورق 102 ب ) (معجم البلدان ج 2 ص 357). در مرآت البلدان ج 1 ص 337 این کلمه به تصحیف تایاد آمده است . رجوع به تایباد، طایباد، طیبات و تایب آباد شود.