کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأمم پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تأمم
لغتنامه دهخدا
تأمم .[ ت َ ءَم ْ م ُ ] (ع مص ) مادر گرفتن . (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). مادر خواندن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || قصد کردن چیزی را. (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
Tamm
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تامم
-
متأمم
لغتنامه دهخدا
متأمم . [ م ُ ت َ ءَم ْ م ِ ] (ع ص ) آزماینده . (ناظم الاطباء). || کسی که اراده ٔ ساختن چیزی می کند. (ناظم الاطباء). || مادر گیرنده و مادر خواننده . (آنندراج ). آن که مادر می گیرد کسی را و یا بجای مادر می خواند. (ناظم الاطباء). و رجوع به تأمم شود. ...