کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأریش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تأریش
لغتنامه دهخدا
تأریش . [ ت َءْ ] (ع مص ) برافروختن آتش را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || بدی افکندن میان قوم . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). شر انگیختن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (مجمل اللغه ). || برانگیختن حرب . (منتهی الارب...
-
جستوجو در متن
-
مؤرش
لغتنامه دهخدا
مؤرش . [ م ُ ءَرْ رِ ] (ع ص ) نعت فاعلی از تأریش . آن که آتش برمی افروزد. (ناظم الاطباء). برافروزنده ٔ آتش . (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || آن که در میان مردم بدی می افکند. (ناظم الاطباء). بدی افکننده میان قوم . (آنندراج ). || آن که سبب برانگیختن...
-
آتش افروختن
لغتنامه دهخدا
آتش افروختن .[ ت َ اَ ت َ ] (مص مرکب ) تسعیر. تأریث . توقید. ایقاد. تسجیر. استیقاد. اشعال . اثقاب . تثقیب . تأریش . ایراء. توریه . تشعیل . الهاب . اضرام . تلهیب . تأجیج . روشن کردن . و رجوع به افروختن شود. || مجازاً، فتنه انگیختن و سبب جنگ و دشمنی...
-
برآغالانیدن
لغتنامه دهخدا
برآغالانیدن . [ ب َ دَ ] (مص مرکب ) اغراء. تدریب . تقریش . (منتهی الارب ). تأریش . اضراء. تحریش . تحریض . تهییج . برانگیزاندن . برانگیختن . بعدها این کلمه را بجای فعل متعدی استعمال کرده اند ولی قدما از برآغالیدن تعدی را میخواسته اند. (یادداشت مؤلف ...