کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأرب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تأرب
لغتنامه دهخدا
تأرب . [ ت َ ءَرْ رُ ] (ع مص ) بتکلّف زیرک شدن . || انکار نمودن . || سختی کردن در حاجت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
تارب
لغتنامه دهخدا
تارب . (اِخ ) مرکز ایالت پیرنه ٔ علیا در 849هزارگزی پاریس ، بر ساحل چپ رود «آدور» . آب آنجا بوسیله ٔ دو آب راهه ٔ وسیع در تمام محله ها که دارای 26055 تن سکنه است پخش می گردد، ساختمانهای شهر با مرمر وآجر بنا شده است . دارای چند کلیسای بزرگ متعلق به او...
-
جستوجو در متن
-
تاربه
لغتنامه دهخدا
تاربه . [ ب ِ ] (اِخ ) تارب . رجوع به تارب شود.
-
تری
لغتنامه دهخدا
تری . (اِخ ) مرکز بخشی است در ولایت تارب واقع در پیرنه ٔ علیای فرانسه و بر کنار رود بائیز که 1130 تن سکنه دارد و رجوع به تارب شود.
-
اسن
لغتنامه دهخدا
اسن . [ اُ س َ ] (اِخ ) کرسی کانتن پیرنه ٔ علیا، از ناحیت تارب ، دارای 1683 تن سکنه ، و راه آهن از آن میگذرد.
-
پویاستروک
لغتنامه دهخدا
پویاستروک . (اِخ ) نام کرسی بخش در (پیرنه ٔعلیا) از ایالت تارب بفرانسه . دارای 374 تن سکنه .
-
خردمند شدن
لغتنامه دهخدا
خردمند شدن . [ خ ِ رَ م َ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) عقل . (دهار). تأرّب تأبّی . (تاج المصادر بیهقی ).
-
گوتیه
لغتنامه دهخدا
گوتیه . [ گ ُ ی ِ ] (اِخ ) تئوفیل (1811 -1872 م .). نویسنده ٔ فرانسوی که در تارب متولد شد. وی ابتدا از طرفداران جدی رمانتیسم بود ولی بعداً بی آنکه از گذشته ٔ خود پشیمان باشد به جایی رسید که شعر باسوزوگدازی درباره ٔ زیبایی واقعی در کتاب «میناها و نگین...