کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأبه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
سرآب تابه
لغتنامه دهخدا
سرآب تابه . [ س َ تا ب َ ] (اِخ ) دهی است در هشت فرسخی میانه ٔ جنوب و مشرق درّاهان واقع است . (فارسنامه ٔ ناصری ).
-
ماهی تابه
لغتنامه دهخدا
ماهی تابه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) ظرفی مسین یا جز آن با دسته که ماهی و جز آن را در آن سرخ کنند. ماهی سرخ کن .ماهی تاوه . ماهی توه . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
پای تابه
لغتنامه دهخدا
پای تابه . [ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) لفاف . لفافه . (السامی ). جامه ٔ سطبر که بچند تای مسافران برپای پیچند دفع سرما یا چستی و چالاکی رفتار را. پای پیچ : و از وی [ از چغانیان ] پای تابه خیزد و گلیمینه و بساط پشمین . (حدود العالم ص 109). پس رداء او بستد...
-
خشت تابه
لغتنامه دهخدا
خشت تابه . [ خ ِ ب َ / ب ِ ] (اِ مرکب ) کوره و داش خشت پزی . (از برهان قاطع) (از ناظم الاطباء).
-
پای تابه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] pāy[e]tābe = پاتابه
-
ماهی تابه
دیکشنری فارسی به عربی
شواية , قدر , مغلاة
-
تابه ،تاوه
لهجه و گویش تهرانی
ماهیتابه
-
تابه تفته
لهجه و گویش تهرانی
شکنجه در قدیم:رو () نشاندن
-
تابه، ماهیتابه
لهجه و گویش تهرانی
ظرف سرخ کردن
-
pancake ice
یخ تابهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] انباشتی تقریباً دایرهای از خاکهیخ با قطر کمتر از 3 متر با لبههایی که براثر برخورد برجستگی پیدا کرده است
-
pan frying
سرخ کردن تابهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم و فنّاوری غذا] نوعی سرخ کردن مواد غذایی در میزان کمی روغن در تابه و با حرارت ملایم متـ . سرخ کردن سطحی shallow frying
-
تابه و دیگ
لهجه و گویش تهرانی
ظروف
-
تابه و دیگ
فرهنگ گنجواژه
ظروف
-
جستوجو در متن
-
ساج ،سنگ ساج
لهجه و گویش تهرانی
تابه ،تابه ای که روی آن نان میپزند.
-
تاوه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] tāve = تابه