کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تأبن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تأبن
لغتنامه دهخدا
تأبن . [ ت َ ءَب ْ ب ُ ] (ع مص )در پی اثر چیزی شدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای مشابه
-
تابن
فرهنگ فارسی معین
(بِ) [ ع . ] (اِفا.) کاه دهنده .
-
تابن
لغتنامه دهخدا
تابن . [ ب ِ ] (ع ص ) کاه دهنده . (از منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
تبؤن
لغتنامه دهخدا
تبؤن . [ ت َ ب َءْ ءُ ] (ع مص ) در پی راه و نشان قدم شدن . (منتهی الارب ). صاحب تاج العروس آرد: تبأنت الطریق و الاثر. جوهری و صاحب اللسان نیاورده اند. و این به معنی تأبن است یعنی پی روی و جستجو کردن و مقلوب تأبن باشد. (از تاج العروس ج 9ص 134). در...
-
گیره
لغتنامه دهخدا
گیره . [ رَ / رِ ] (اِ) اسم آلت مشتق است . مرکب از: گیر (گرفتن ) + ه پسوند مکان و آلت . (از حاشیه ٔ برهان چ معین ). || سبد کوچک را گویند و آن ظرفی است که از چوب و نی و گیاه و امثال آن بافند. (برهان قاطع). سبد خرد که در آن میوه نمایند. (انجمن آرا) (آن...
-
بن
لغتنامه دهخدا
بن . [ ب ُ ] (اِ) بنیاد. (برهان ) (انجمن آرای ناصری ) (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء). پایه . اساس . پای . اصل . (یادداشت مرحوم دهخدا) : چو بشنید ازو مرد داناسخن مر آن نامه را پاسخ افکند بن . فردوسی .ز دستور پرسیم یکسر سخن چو کاری نو افکند خواهیم ب...