کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تاول زدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تاول زدن
لغتنامه دهخدا
تاول زدن . [ وَ / وِ زَ دَ ] (مص مرکب ) تاول کردن . آبله برآوردن . تَنَفﱡظ. رجوع به تاوِل و تاول کردن شود.
-
تاول زدن
دیکشنری فارسی به عربی
بثرة
-
واژههای مشابه
-
تأول
لغتنامه دهخدا
تأول . [ ت َ ءَوْوُ ] (ع مص ) بتأویل کردن . (زوزنی ). تأول کلام ؛ اول کلام است . (منتهی الارب ) (از قطر المحیط). بیان کردن آنچه سخن به او بازگردد. (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
گنده تاول
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (پزشکی) [عامیانه] gandetāval = کفگیرک
-
bullate
تاولدار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی سطحی با برآمدگیهایی آبلهمانند
-
blistering
تاولزدگی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تشکیل حباب در زیرلایههای خشک یا نیمهخشک رنگ به دلیل وجود آب یا مایع یا گازهای دیگر
-
metal blister
تاول فلز
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] نقصی که براثر تشکیل حبابهای گاز بر روی سطح یا نزدیک به سطح فلز ایجاد میشود
-
hydrogen blistering
تاولزدگی هیدروژنی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] تشکیل برآمدگیهای تاولشکل بر سطح فلز نرم به دلیل نفوذ هیدروژن در فلز در هنگام تمیزکاری یا آبکاری یا خوردگی
-
آول و تاول
لغتنامه دهخدا
آول و تاول . [ وَ ل ُ تا وَ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) پر از جراحت . پر از سوختگی . پر از جای گزیدگی .
-
آول و تاول
فرهنگ گنجواژه
تاول، آبله.
-
جستوجو در متن
-
vesicated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبجو، تاول زدن، تاول دار کردن، تبخال زدن
-
vesicates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آبشار، تاول زدن، تاول دار کردن، تبخال زدن
-
vesicate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوشاندن، تاول زدن، تاول دار کردن، تبخال زدن