کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تانیت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تانیت
لغتنامه دهخدا
تانیت . (اِخ ) ربةالنوع قدیمی فنیقی ها که در کارتاژ (قرطاجنه ) ستایش میشد.
-
واژههای همآوا
-
تعنیت
لغتنامه دهخدا
تعنیت . [ ت َ ] (ع مص ) خوشه برآوردن انگور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). باانگور شدن مو. (از اقرب الموارد).
-
تعنیت
لغتنامه دهخدا
تعنیت . [ ت َ ] (ع مص ) گران نمودن و در گردن کسی انداختن کاری دشوار که ادایش نتواند. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اصطلاح فقه ) تعنیت شهود؛ مشقات و تکالیف سنگین بر شهود تحمیل کردن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || برخو...
-
تعنیة
لغتنامه دهخدا
تعنیة. [ ت َ ی َ ] (ع مص ) (از «ع ن و»)واداشتن . (تاج المصادر بیهقی ). بندی کردن و بازداشتن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). حبس کردن .(از اقرب الموارد). || طلا کردن به بول . (تاج المصادر بیهقی ). طلا نمودن اشتر گرگین را به کمیزسرگین آمیخت...
-
تعنیة
لغتنامه دهخدا
تعنیة. [ت َ ی َ ] (ع اِ) مخلوطی از پشکل شتر و کمیز آن که بدان شتران گرگین را طلا میکنند و عنیة نیز گویند. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و رجوع به عنیة شود.
-
جستوجو در متن
-
tanite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تانیت
-
taenite
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تانیت
-
حبوکراة
لغتنامه دهخدا
حبوکراة. [ ح َ ب َ ک َ ] (ع ص ، اِ) تأنیت حبوکری .
-
ثدنة
لغتنامه دهخدا
ثدنة. [ ث َ دِ ن َ ] (ع ص ) تأنیت ثدن .
-
موحشة
لغتنامه دهخدا
موحشة. [ ح ِ ش َ ] (ع ص ) تأنیت موحش . (از یادداشت مؤلف ). رجوع به موحش شود.
-
لطعاء
لغتنامه دهخدا
لطعاء. [ ل َ ] (ع ص ) تأنیت الطع. زنی که دندانش فروریخته و بیخش باقی مانده باشد. || زن که نهفت وی کم گوشت یا خشک و یا خرد باشد. (منتهی الارب ).
-
مکسره
لغتنامه دهخدا
مکسره . [ م ُ ک َس ْ س َ رَ ] (ع ص ) تأنیت مکسر. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به مکسر شود. || ذراع مکسره ؛ ذراعی در ذراعی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
-
حبشیة
لغتنامه دهخدا
حبشیة. [ ح َ ب َ شی ی َ ] (ع ص نسبی ) تأنیت حبشی . زنی حبشی . دده . || شتران سخت سیاه . || گیاه بهمی بسیار و درهم پیچیده . (منتهی الارب ).