کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
تام و تمام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
تام و تمام
لغتنامه دهخدا
تام و تمام . [ تام ْ م ُ / م م وَ ت َ ] (ص مرکب ) از اتباع . کامل . بی عیب . کامل از هر جهت . اقصی کمال ممکن . بدون نقص .
-
تام و تمام
فرهنگ گنجواژه
کامل.
-
واژههای مشابه
-
perfect group
گروه تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] گروهی که برابر با زیرگروه جابهجاگر خود است
-
full verb
فعل تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] ← فعل واژگانی
-
تامآنزیم
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] ← تامزیمایه
-
holoprotein
تامپروتئین
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی-پروتگانشناسی] شکل عملکردی یک پروتئین شامل یک بخش پروتئینی خالص همراه با لیگاند یا لیگاندهایش
-
perfect number
عدد تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ریاضی] عددی برابر با مجموع همۀ مقسومعلیههای خود، بهجز خودش
-
تام الاختیار
فرهنگ فارسی معین
(مُّ لْاِ) [ ع . ] (ص مر.) آن که اختیار کامل در امری دارد.
-
فشل تام
دیکشنری عربی به فارسی
شکست مفتضحانه , ناکامي , بطري شراب
-
اختیارات تام
دیکشنری فارسی به عربی
التفويض المطلق
-
قدرت تام
دیکشنری فارسی به عربی
قدرة کلية
-
full agonist
همکنشگر تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم دارویی] همکنشگری که میتواند پاسخ بیشینه را در بافت ایجاد کند
-
apparent bolometric magnitude
قدر ظاهری تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← قدر تام
-
apparent bolometric magnitude
قدر ظاهری تام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ← قدر تام